زندگی نامه حضرت آیت ا... العظمی سید ابوالحس مدیسه ای اصفهانی
مقدمه
کنگره حضرت آیت ا... سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی در روزهای 18و19 آذر ماه سال جاری (1388) در اصفهان و روستای مدیسه از توابع شهرستان لنجان زادگاه آن عالم ربانی برگزار می شود به همین مناسبت یک بررسی اجمالی در خصوص معرفی شخصیت ایشان صورت گرفته که در این مقاله کوتاه از نظرتان می گذرد .
تولد
مرحوم سیّد در سال 1284 قمری در روستای مدیسه از توابع بخش مرکزی شهرستان لنجان (در استان اصفهان) به دنیا آمدند. وی در اصل از سادات موسوی شهر بهبان بود. سالها پیش از تولد وی پدر بزرگش سید عبدالحمید از بهبهان به اصفهان نقل مکان کرده بود. سید عبدالحمید از عالمان وارسته نجف و از شاگردان حضرت آیة الله شیخ محمد حسن نجفی معروف به ((صاحب جواهر)) بود او پس از مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساکن شد و تا پایان عمر در آنجا به تدریس و انجام امور شرعی اشتغال داشت . سید محمد پدر سید ابوالحسن نیز در همان ایامی که سید عبدالحمید به مظنور فراگیری علوم دینی به عراق مهاجرت کرده بود، در کربلا متولد شد ایشان اگر چه از زمره عالمان شمرده نمی شد مردی خداترس و روشن ضمیر بود که پس از وفات در شهرستان خوانسار به خاک سپرده شد. مقدّمات علوم حوزوی را در همان روستا نزد بعض أهل علم خوانده و در أوائل بلوغ به حوزه علمیّة اصفهان منتقل و در «مدرسة صدر» حجره گرفته و به درس و بحث ادامه دادند.
تحصیلات
سید ابوالحسن دروس ابتدایی طلبگی را در زادگاه خود روستای ((مدیسه )) لنجان نزدیکی از روحانیان آن دیار آغاز نمود و پس از گذراندن دوره ابتدایی تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان که در آن عصر یکی از حوزه های مهم شیعی به شمار می رفت مهاجرت نماید. برای این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت اما پدر که از رنجهای دروان طلبگی بر فرزند اندیشناک بود با وی موافقت نکرد. این ممانعت رفته رفته اشتیاق تحصیل را در آن فرزند نیک فرجام شدت بخشید و وی را بر هدف خود استوارتر می ساخت تا اینکه سرانجام پدر را بر این سفر آسمانی با خویش همراه ساخت . سیّدأبوالحسن، مقدّمات و سطح (پایة متوسّطه در علوم حوزوی) را در اصفهان بهپایان رسانیده و در دروس خارج (مرتبة عالی در علوم حوزوی) حاضر میشود.
از جملة علمائی که «سیّد» در نزد آنان در اصفهان درس خوانده و خود از آن استاد یاد میکند : شیخ محمّدکاشی (آخوند ملاّمحمّد کاشانی ـ متوفّی 1333 قمری) میباشد.
نوشتهاند : علمای دیگری که «مرحوم سیّد» در اصفهان از آنان بهرة علمی برده است : مرحومین آیات : میرزا أبوالمعالی کلباسی ـ سیّدهاشم چهارسوقی ـ سیّدمحمّدباقر درچهای ـ سیّدمهدی نحوی و جهانگیرخان قشقایی، بودهاند.
هجرت به عراق
او نزدیک به ده سال چون پیکارگر میدانهای جهاد در حوزه علمیه اصفهان ، پرتلاش به تحصیل و تدریس اشتغال داشت و هنوز به سن 24 قدم ننهاده بود که به منظور بالا بردن معلومات خویش در سطح عالی و بهره گیری از دانش شخصیتهای علمی حوزه بزرگ نجف و سامرا در سال 1307 ق . رهسپار عراق گردید. وی در آنجا از محضر بزرگانی چون آیات عظام : میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ) میرزا حبیب الله رشتی ، فاضل شربیانی ، شیخ محمد حسن مامقانی ، سید محمد کاظم یزدی ، آخوند خراسانی ، میرزا محمد تقی شیرازی و آیة الله شریعت اصفهانی بسیار استفاده برد. وی مدت سه سال در کربلا و سامرا به سر برد. در سامرا در درس آیة الله میرزا محمد حسن شیرازی شرکت می کرد. پس از آن در سال 1310 ق . به شهر نجف اشرف رفت و تا پایان عمر در آن دیار ماندگار شد. در این سالها از محضر اساتید بزرگ نجف استفاده برد تا خود از جمله مراجع شیعه گردید.
موقعیت علمی
مرحوم سیّد حدود 10 سال در حوزة علمیّة اصفهان و پس از هجرت به نجف أشرف (در سنّ 24 سالگی) در سال 1308 قمری تا سال 1329 قمری (یعنی جمعاً حدود 31 سال) به صورت مستمر و پیوسته از محضر علمأ بزرگ خصوصاً «مرحوم آخوند خراسانی» استفادههای وافر علمی بردهاند. آیة الله اصفهانی دارای ذوقی سلیم و فهمی نیکو و نظری صائب در استنباط و درک احکام و مسائل شرعی بود و همین خصوصیت او را در مجالس علمی زبانزد اهل دانش نموده بود ژرف نگری سید و تاءمل و تعمق بسیارش در مسائل علمی ستودنی بود.
جولان فکری و پژوهش بسیار او در جوانب هر مساءله باعث می شد که در یک موضوع ، نظریات گوناگونی در طول زمان ، ارائه نماید و در مسائل پیچیده فقهی به گره گشایی بپردازد. با این همه تا مدتهای طولانی حلقه درس او را شاگردانی اندک تشکیل می دادند. پس از اینکه میرزا محمد تقی شیرازی ، مرجع تقلید شیعیان مردم را در مسائل احتیاطی خویش به وی ارجاع داد، آوازه اش بالا گرفت و روز به روز بر عدد شاگردانش افزوده می شد، تا جایی که پس از درگذشت آیة الله سید محمد کاظم یزدی (1337 ق ) حوزه درسش ، پررونق ترین مجمع علمی در میان مجامع علمی آن روزگار گردید.روشن است : تحصیل علم نزد أساتید مبرّز حوزههای علمیّه اصفهان و نجف أشرف، در این مدّت طولانی (حدود 31 سال) آنهم توسّط شخصی که از هوش و ذهن و استعداد بالایی برخوردار بوده و همزمان، تدریس «سطح فقه و أصول» و پس از آن، تدریس مدام مباحث «خارج فقه و أصول» بعد از فوت مرحوم آخوند (1329 قمری) تا أواخر حیات (1365 قمری) یعنی حدود 35 سال و در نتیجه، تربیت شاگردان فراوان (که بسیاری از آنان بعدها از مراجع و مجتهدین بزرگ شدند) و (شاید) از همه مهمّتر جوابگویی سریع و دقیق به هزاران استفتأ (سؤالات شرعی) که از شهرها و کشورهای گوناگون (در زمان مرجعیّت) از ایشان میشد.اجتهاد
پس از درگذشت آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی (1328 ق ) و آیة الله شریعت اصفهانی (1339 ق ) سه نفر از علمای بزرگ نجف به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند: آیة الله نایینی ، آیة الله کاشف الغطاء و آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی ولی با درگذشت آیة الله کاشف الغطاء در سال 1344 ق . و درگذشت آیة الله نایینی در سال 1355 ق . مقام مرجعیت و زعامت دینی شیعیان ، در وجود آیة الله اصفهانی متمرکز و منحصر گردید و تا ده سال بعد که زندگی را وداع کرد در این مقام باقی بود.
مرجعیّت عامّة جهان شیعه، بعد از مرحوم «آخوند خراسانی» خصوصاً به مرحوم «میرزا محمّدتقی شیرازی» (متوفّی 1338 قمری) و مقداری نیز به مرحوم «سیّدمحمّدکاظم یزدی» (متوفّی 1337 قمری) منتقل گردید. مرحوم «میرزامحمّدتقی شیرازی» احتیاطات خود را به «مرحوم سیّد» ارجاع داد و همین أمر، در مرجعیّت مرحوم سیّد مؤثّر بود.
بعد از فوت میرزای شیرازی (دوّم) «مرحوم سیّد» و «مرحوم میرزای نائینی» به مرجعیّت رسیدند. ألبتّه شهرت و مقلّدین «مرحوم سیّد» از «مرحوم نائینی» بیشتر بود. بعد از فوت «مرحوم میرزای نائینی» در نجف و «مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری» در قم (در سال 1355 قمری) مرجعیّت تقلید شیعیان، در بخش عمدةجهان تشیّع تا زمان فوت مرحوم سیّد (در سال 1365 قمری) یعنی حدود 10 سال در آن عالم جلیلالقدر (أعلی الله مقامَه الشَّریف) منحصر گردید.آیتالله حاج شیخ علی غروی علیاری (از علمأ تبریز و شاگرد مرحوم سیّد) میگوید : آقای حاج شیخ خلیل اصفهانی«ره» که از اساتید ما بود در تبریز میفرمود : چند نفر از تجّار تبریز پیش من آمدند، گفتند : ما مقلّد آیتالله بروجردی هستیم. از ایشان بخواه رسالهاش را برای ما بفرستد. در آن زمان آیتالله بروجردی«ره» در بروجرد بود و مرجعیّت مطلقه را «آقا سیّدأبوالحسن اصفهانی» داشت. به ایشان نامه نوشتم و درخواست آقایان را مطرح کردم.
آیتالله بروجردی«ره» در پاسخ نوشت : رساله دادن برای من آسان است، ولی شقّ عصای مسلمین است (موجب اختلاف و تفرقه میگردد). فعلاً عَلَمِ اسلام در دست «آیتالله اصفهانی» است. ایشان مرجع علیالاطلاقاند. صلاح این است که این آقایان از ایشان تقلید کنند.
همچنین «مرحوم آقاضیأ» با اینکه شاگردِ «مرحوم آخوند» بود و همدوره و همدرس «آقا سیّدأبوالحسن اصفهانی» ولی راضی نشد در نجف رسالهاش را چاپ کنند.
شاگرد وی «مرحوم آیتالله آقاشیخ حسین علّامی» در باختران رسالة «مرحوم آقاضیأ» را چاپ کرده بود.
آثار قلمی
مشهورترین اثر آیة الله اصفهانی ، کتاب جامعی در فقه به نام ((وسیلة النجاة )) است که شامل اکثر مسائل فقهی مورد نیاز مسلمانان آن عصر بود. بسیاری از فقها و مراجع بزرگ بر این کتاب حاشیه زده و شرح نوشته اند. برخی از کتب فقهی که بنا بر ترتیب کتاب ((وسیلة النجاة )) نگارش یافته عبارتند از ((تحریرالوسیله )) اثر امام خمینی و حواشی آیات عظام بجنوردی ، حمامی ، شاهرودی ، میلانی ، خویی ، گلپایگانی و...
دیگر تاءلیفات آیة الله اصفهانی عبارت از:
1. انیس المقلدین
2. حاشیه بر تبصره علامه
3. حاشیه بر ((العروة الوثقی ))
4. حاشیه بر نجاة العباد
5. ذخیرة العباد
6. شرح کفایة الاصول
7. منتخب الرسائل
8. مناسک حج
9. وسیله النجاة الصغری
10. ذخیرة الصالحین
شاگردان
در مکتب علمی آیة الله اصفهانی بسیاری از دانشوران فقه و اصول و مجتهدان عالیقدر و گرانمایه حاضر می شدند که برخی از آنان عبارت اند از حضرات آیات : سید محمود شاهرودی ، سردار کابلی ، سید علی یثربی کاشانی ، میرزا آقا اصطهباناتی ، محمد تقی آملی ، شیخ هاشم آملی ، محمد رضا طبسی ، سید ابوالحسن شمس آبادی ، سید عبدالله شیرازی ، شیخ علی علیاری تبریزی ، علامه طباطبایی ، میرزا مهدی آشتیانی
ویژگیهای اخلاقی
حضرت آیة الله اصفهانی افزون بر اینکه در علوم شرعی و معارف اسلامی تبحر خاصی داشت و در این میدان ، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود آراسته به صفات و ملکات اخلاقی بود. فروتنی ، بزرگواری ، خویشتن داری ، ایثار، ساده زیستی و توکل بر خداوند و توسل به ائمه اطهار از جمله فضایل اخلاقی این آیت بزرگ الهی بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند. در سال 1349 ق . شخصی که به سببی با آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی خصومت و کینه ای شدید در دل داشت دست به جنایت هولناکی زد و فرزند عالم و فاضل وی را در صف نماز جماعت با خنجر مورد حمله قرارداد و به طرز فجیعی او را کشت . پس از دستگیری قاتل ، آیة الله اصفهانی شخصی را به نمایندگی از طرف خود به دادگستری فرستاد تا اسباب آزادی او را فراهم کند. آیة الله اصفهانی این گونه از قاتل فرزند خود گذشت و باعث شگفتی همگان گردید.
آیة الله اصفهانی زندگی بسیار ساده ای داشت و به دور از هر گونه مظاهر فریبنده مادی می زیست . در اوایل طلبگی مجبور بود خود را با شرایط سخت و نامناسب مالی که بر حوزه های علمیه حاکم بود و هم اکنون هم نیز هست تطبیق دهد. فشار مالی و شرایط سخت معاش به حدی بود که او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خویش در یک خرابه زندگی کند. یکی از علما در این باره می گوید در خدمت آقا سید ابوالحسن اصفهانی بودم ، وقتی از کوچه ای که در آن خرابه ای وجود داشت ، گذر کردیم ، فرمود: من با خانواده ام پانزده روز در این خرابه ساکن بودیم . چون صاحبخانه ما به من گفته بود که دیگر راضی نیست در خانه اش باشیم . به ناچار آنجا را تخلیه کردیم و به این خرابه منتقل شدیم . تا اینکه بالاخره موفق شدم خانه ای دیگر اجاره کنم .(198) وی پس از اینکه به مقام مرجعیت تقلید رسید و هر روز از اطراف و اکناف عالم ، پول و وجوهات شرعی بسیاری به دستشان می رسید، باز همچنان به زندگی ساده پیشین خود، زاهدانه ادامه می داد، و به زخارف دنیوی به دیده حقارت می نگریست . با اینکه خود سخت محتاج بود، نه خانه ملکی و نه خدمتکاری داشت که در تهیه و خرید مایحتاج زندگی به وی یاری رساند. با این حال کمتر روزی اتفاق می افتاد که نیازمندی به آیة الله اصفهانی مراجعه کند و با دست خالی باز گردد. بسیار اتفاق می افتاد که با اینکه خود سخت محتاج بود از بخشش به دیگران دریغ نمی کرد و آنان را بر خود ترجیح می داد.
نوشته اند: هنگامی که رهبر انقلاب عراق آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، 500 لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن 500 لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
دورنگر و ژرف اندیش
حضرت آیة الله امین جبل عاملی درباره حضرت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی می گوید: در سال 1352 ق . که به عراق سفر کردم او را مورد ارزیابی قرار دادم . دیدم مردی است دارای فکری بزرگ که میدان اندیشه اش وسیع است . در علم و فقه بسیار وسعت نظر دارد. دورنگر است و ژرف اندیش ، دارای راءیی صائب است و تدبیری نیکو و بسیار موقعیت شناس است . بر همه مردم ، شفیق و مهربان و دارای نفس سخاوتمند و سیاستی بزرگ است . و همین ویژگیها باعث شده که ریاست و زعامت عامه شیعیان را به دست گیرد، چون شایستگی چنین منصب و مقامی را دارد.