سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پایگاه اطلاع رسانی مباشر

اسوه پذیری از آیت الله ارباب
       ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی به حدی بود که نظیرش در کم تر کسی دیده شده است. وی در خدمت آن دو بزرگوار می ایستاد تا بگویند: آقا رحیم، بنشین! آن وقت با ادب در حضور آنان می نشست. نکته مهمی که در زندگی ایشان قابل توجه است و به عنوان اسوه پذیری از آیت الله ارباب می توان نام برد، این است که در مورد خدمت به استادش، جهانگیرخان این گونه بود که کلیه وسایل زندگی و خوراک ایشان را تهیه و غذای ایشان را آماده می کرد و حتی لباس های ایشان را با نهایت احتیاطی که طبیعت او بود، می شست؛ آن گاه اگر اجازه می داد از خدمتش مرخص می شد.
ویژگیهای اخلاقی
      در خصوص ویژگی های اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که وی مردی بود که جذبه معنوی اش، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وامی داشت و سخنان کوتاه و پرلطفش هر کسی را به قبول و اطاعت ترغیب می کرد. همیشه با طمأنینه راه می رفت و چشم به سوی زمین داشت. ابتدا، از طریق صدا دیگران را می شناخت و بعد آنها را می دید. به اندک غذایی قانع بود، غذای اصلی او را لبنیات تشکیل می داد. اگر به مهمانی می رفت ساده ترین غذا را می خورد. عادت او، خوردن چند استکان چای بود. هرگز با هیچ کس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمی گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می زد. او با بچه هایی که شلوغ می کردند، درشتی نمی کرد و با مهربانی برخورد می نمود. هر کس به ملاقات او می رفت، تا آن جا که توان داشت در تکریم و تعظیم او می کوشید و در مقابل او به پا می خاست. کم تر کسی دیده شده است که هنگام سخن گفتن از استادان خود و بزرگان گذشته و حال، تا آن حد احترام آمیز سخن گوید. وقتی از جهانگیر خان و آخوند کاشی حرفی به میان می آورد، درست مثل آن بود که هنوز در برابر آنان ایستاده است. آنها را عاشقانه می ستود. یک بار مرد ناپخته ای به ایشان گفت: حاج آقا! شنیده ام که مرحوم آخوند کاشی گاهی عصبانی که می شدند الفاظ تند و درشت بر زبان می آوردند. در پاسخ گفتند: از این بابت چیزی نمی دانم؛ ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم آخوند چیزی نشنیده ای؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آنها حرف بزنید.
جنبه علمی آیت الله ارباب
    مرحوم ارباب، از نظر علمی فوق العاده بود. مرحوم ارباب رفته بودند تهران برای معالجه. آقایی از علمای تهران، همراه پسرش به عیادت آن مرحوم می روند. همان جا، مشکل فلسفی را که سال ها دنبال حل آن بوده؛ ولی موفق به حل آن نشده بود، از مرحوم ارباب سؤال می کند. ایشان با همان حال مریضی و با آن کهولت سن، پاسخ وی را می دهد و سپس اشعاری را از منظومه، از حفظ می خواند. آن آقا به پسرش می گوید: این چنین باید درس خواند که هنوز اشعار منظومه از یادش نرفته است و مشکل مرا هم به آسانی حل کرد.


ارسال شده در توسط موسی مباشری

زندگینامه حضرت آیت العظمی سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی
مبارزات حضرت آیت الله سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی
زندگینامه حضرت آیت الله ارباب
حکایت هایی از حضرت آیت الله ارباب
زندگی نامه امام خمینی (ره)
حضرت ایت الله بهشتی
حضرت ایت اله مدنی
حضرت ایت الله طالقانی
حضرت آیةاللَّه اشرفى اصفهانى
زندگینامه حضرت آیت الله بهجت(ره)
درسی در محضر استاد
شهید محمد علی رجایی
زندگینامه دکتر محمد جواد باهنر
مرحوم علامه طباطبایى
زندگینامه حضرت ایت الله العظمی امام خامنه ای
مروری بر زندگی حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
زندگینامه حضرت آیت العظمی میرزا محمدحسن شیرازی
زندگینامه شهید اول
زندگینامه حضرت آیت الله سید محمد حجت کوه کمره ای
زندگینامه علامه امینی رحمة الله علیه
حضرت آیت الله سید احمد خوانساری
زندگینامه حضرت آیت الله آقا نجفی قوچانی
زندگینامه سید جمال الدین اسد آبادی
زندگینامه شهید آیت الله سید محمدباقر صدر
زندگینامه حضرت ایت الله سید محمد صدر
آیت الله شیخ صدوق
حضرت آیت‏اللَّه حاج آقا حسین خادمی
زندگی نامه علامه سیطوطی
آیت الله سید حسن طباطبائی قمی
آیت الله سید حسین طباطبایی قمی
آیت الله میرزا محمد فیض قمی،
آیت ‌اللّه شیخ محمدتقی برغانی؛شهید ثالث
زندگانی شیخ مرتضی انصاری
زندگینامه آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی