انقلاب اسلامی ، انقلاب بزرگ روح الله
انقلاب اسلامی ایران به رهبری خمینی کبیر(ره) به یقین، با مشیت و اراده پروردگار متعال آغاز شده و به پیروزی انجامید. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلسم شکست ناپذیری قدرت های طاغوتی و فرعونی، در هم شکست و این واقعیت به تمامی انسان های آزاده و دربند ثابت شد که اگر ایمان و همت وجود داشته باشد، می توان با حتی قوی ترین قدرت های حاکم در جهان، پنجه در پنجه مبارزه کرد و آنان را شکست داد. در تبیین و تفسیر حقیقت انقلاب امام خمینی(ره) باید گفت: با وقوع انقلاب اسلامیدر ایران دنیا شاهد رخداد یک معجزه عظیم الهی بود، و این واقعیتی است که بارها پیر و مرادمان بر آن تأکید نمودند:
«یک تحول روحی درجامعه پیدا شد که من غیر از آن که بگویم یک معجزه بود یک اراده الهی بود،نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم. » و باز میفرماید: «در این جا حساب الهی است، این جا دست خداست، اشخاص نمیتوانند یک همچو قدرتی ایجاد کنند.. . این اراده الهی است که تمام حسابهای حسابگرانمادی را باطل کرد.» بسیاری از شخصیتهای غیر مسلمان نیز با تأکید عدم گنجایش جریان انقلاب اسلامیدر چهار چوب محاسبات مادی بر اعجاز انقلاب اسلامیصحه میگذارند. انقلاب اسلامیدر یکی از حساسترین نقاط جهان هم چون زلزلههای غیر مترقبه اردوگاه آرام و بی دغدغه استکبار عالمیرابه شدت به لرزه در آورد.
با وقوع انقلاب اسلامیایران «برای اولین بار یک کشور مسلمان به طور موفقیت آمیزی قدرتهای بزرگ غربی را به مبارزه طلبید، آنان را تحقیر کردو به منافع مادیشان خسارت واردکرد. »و چون صاعقهای عظیم آسمان جهل و غفلت وعناد را شکافید و خواب خوش تحلیلگران و نظریه پردازانی که افول ادیان الهی راامری محتوم،پیش بینی میکردند آشفته کرد وانبوه ونظریات آنها را از اعتبار ساقط نمود.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اولین راز موفقیت امام را ارتباط ایشان با خدای یگانه می دانند؛ «امام خمینی بدین خاطر توانست این حرکت عظیم را در دنیا بوجود آورد، که با خدا ارتباط داشت و دراین راه ملاحظه هیچ چیزی را نمی کرد. امروز که او درمیان ما نیست، سیل اعترافها و تعریفها سرازیر شده و همه دنیا به اقدام عظیم او که اقیانوس انسانها را به حرکت درآورد، معترفند. به اعتقاد من، اخلاص و توجه و اتصال به خدا مهمترین رمز موفقیت او بود. ایشان توانست معنای «ایاک نستعین» - فقط از تو یاری می خواهیم - را در عمل خود مجسم کند. وقتی یک انسان، خود را به اقیانوس بی پایان وصل می کند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فائق آید.»
حضرت آیت الله خامنه ای، علت اقتدار و ماندگاری مردان الهی را ارتباط با خدا و کار برای خدا می دانند و می فرمایند:« راز قدرت معنوی و رمز «عظمت و نفوذ» رو به افزایش امام خمینی (ره) این است که آن شخصیت بزرگ در همه کارها فقط خدا را دید و در راه او مجاهدت کرد و خدا نیز همانگونه که در قرآن وعده داده است همیشه با او بود.…علت آرامش خاطر و تزلزل ناپذیری امام در همه لحظات به ویژه مقاطع سخت و حساس کشور و حتی در لحظه عروج به سوی پروردگار همین ارتباط و اتصال با خدا بود.»
رهبر انقلاب اسلامی در تشریح عوامل توفیقات امام خمینی، ایمان کامل به نصرت الهی را مهمترین عامل برمی شمارند و می فرمایند: بر اساس یک حقیقت قرآنی هرکس خداوند را یاری کند خداوند در مقیاسی عظیم او را نصرت می کند و امام با ایمان کامل به این قانون الهی، با تلاش بی وقفه برای تحقق دین خدا یعنی آباد کردن دنیا و آخرت ملت ایران، به نصرت خدا برخاست و پروردگار نیز متقابلاً، امام را به حرکتی معجزهآسا و استقرار نظامی مبتنی بر اسلام نصرت بخشید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی، یکی دیگر از رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) را «مردمی بودن ایشان می دانند که از «اصل اسلام» نشأت می گیرد.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « امام وارد صحنه شد، وسط میدان آمد، میان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبیین کرد و آنها را به ایمان روشنبینانه و آگاهانهاى مثل ایمان خود رساند؛ آنگاه ایمان و انگیزه مردم و تعالیم اسلام، معرکه را به سود حقّ و حقیقت تمام کرد. دیگران نمىتوانستند و نتوانستند این مرحله دشوار را پیش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ایران به این اصول اعتقاد پیدا کرد، ایمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتیجه این شد که اوّلاً نظام اسلامى علىرغم همه کارشکنیها و دشمنیها به پیروزى رسید و روزبهروز تا امروز ریشهدارتر شد و ثانیاً فکر تحقّق و حیات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استکبار قدرتهاى مستکبر، در مرزهاى این کشور محدود نماند.»
« محور همه اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه مىشد: اسلام و مردم. اعتقاد به مردم را هم امام بزرگوار ما از اسلام گرفت. اسلام است که روى حقّ ملتها، اهمیت رأى ملتها و تأثیر جهاد و حضور آنها تأکید مىکند؛ لذا امام بزرگوار محور کار را اسلام و مردم قرار داد؛ عظمت اسلام، عظمت مردم؛ اقتدار اسلام، اقتدار مردم؛ شکستناپذیرى اسلام، شکستناپذیرى مردم.»
مقام معظم رهبری، «مکتب سیاسی امام» را یکی دیگر از عوامل توفیق بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی می دانند و می فرمایند:« یکی دیگر از تعیین کننده ترین رازهای موفقیت امام، در مکتبی است که عرضه کرد و توانست آن را بصورت یک نظام دربرابر دید مردم جهان قرار دهد. مکتب سیاسی ای که امام مطرح کرد، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه نو پیشنهاد می کند. در مکتب سیاسی امام، معنویت و سیاست درهم تنیده است. امام خود نیز سیاست و معنویت ، سیاست و اخلاق و سیاست و عرفان را با هم داشت. شاخص دیگر مکتب امام، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است. ازنظر امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است و هم قدرتمنند و کارساز/ به همین دلیل آراء و نظرات مردم باید در اداره سرنوشت بشر و جامعه، نقش اساسی ایفا کند .... »
«از نظر سمبولیک، انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن 16 به این طرف محسوب میشود،نکته این جاست که اسلام عامل هدایت کننده این انقلاب بوده و هیچ یک از اسمهای غربی، ناسیونالیسم، کاپیتالیسم،کمونیسم،و سوسیالیسم در آن نقشی نداشتند. »
قدرتهای بزرگ غربی در مواجهه با عظمتهای بی بدیلی که امام (ره)وانقلاب اسلامیآفریده بود با پتانسیل نهفته و قدرت اسلام آشنا گردید.
روزنامه تایمز در این باره نوشت :«اوجگیری خیزش مذهبی به دنبال برکناری شاه توسط امام خمینی(ره) درایران جریان یافت و سراسر جهان رادر نوردید ودر پاییز سال 1357 دنیای غرب به دلیل انقلاب ایران بار دیگر اسلام را کشف کرد....
ما غربیها خیلی زود فهمیدیم که الله اکبر در عربی به معنای خدای بزرگ است میباشد.»
امام و انقلاب ؛ دو پدیده انفکاک ناپذیر
انقلاب اسلامیایران از آنجا که بر اساس افکار بلند واندیشه متعالی حضرت امام (ره)تکوین یافته است، همواره درعوامل پیدایش وطرح شعارهای محوری و تعیین اهداف و آرمانهای بلند و راهکارهای وصول به آن، با باورها و اعتقادها وآرمانهای این شخصیت ملکوتی، پیوندی ناگسستنی داشته است، ازاین رو مقام معظم رهبری با انگشت نهادن بر این مهم، همگان را متذکر گردیدهاند که :
«انقلاب اسلامیو امام خمینی (ره) دو پدپده انفکاک ناپذیرند، تحلیل انقلاب اسلامیبدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن.. . ممکن نیست. »
تحلیلگران تحولات سیاسی واجتماعی جهان که مسائل انقلاب اسلامیرادائما تعقیب مینمایند به واقعیت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند؛مثلا روزنامه انگلیسی گاردین طی تحلیلی درباره انقلاب اسلامینوشت :‹‹ نقش آیه الله ] امام [ خمینی (ره) در انقلاب عظیمیکه در ایران رخ داد بی اندازه مرکزی و مهم بود و تردیدی نیست که آیه الله، سنگ بنای اصلی این انقلاب بوده است.))
فرید هالیدی استاد روابط بین الملل دانشگاه لندن هم در مقدمه کتابی که درباره ایران تالیف کرده در این باره مینویسد :
((انقلاب اسلامیعظیم ترین انقلاب تاریخ است.همه میدانیم این کار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی (ره) پا گرفت و دست های پر قدرت و فرمانده او بود که این امواج عظیم انسانی را به شور و هیجان و خروش وا داشت. ))
اساسا ریشه این واقعیت مهم را که ((انقلاب اسلامیایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است )) باید در پیوند انفکاک نا پذیر انقلاب اسلامیو حضرت امام خمینی (ره)جست جو نمود.
از رهگذر پیوند تنگاتنگ انقلاب اسلامیبا اندیشه و شخصیت جامع امام تمایز غیر انکار انقلاب اسلامیاز سایر انقلاب اسلامیبزرگ جهان در قرن بیستم شکل میپذیرد.
امام (ره) در تعریف و تعیین اهداف انقلاب اسلامی، رهبری جریان مبارزه، مواجهه با قدرتهای افزون طلب و تاکتیک ها و روشهای حفظ و استمرار دستاوردهای انقلاب اسلامی، دارای دکترین سیاسی ویژه و منحصر به فرد بودند، دکترین سیاسی امام بر پایه مبانی ثابت و استوار و خدشه عمیق به غیب و امداد غیبی، ایمان خلل نا پذیر به تعالیم اسلام و وحی، اتکا و توکل راسخ بر قدرت لایزال الهی، و تکلیف مداری مطلق و.. .قرار داشت، دکترین سیاسی که «به اعتراف غریبان غرب از شناخت آن عاجز مانده است. »
به تعبیر دقیقتر،اندیشه سیاسی امام که پایه اصلی و عنصر حیاتی شروع واستمرار جریان انقلاب اسلامیبوده است نتیجه منطقی تفسیر عرفانی ایشان از هستی ومعنی وجودی انسان و...میباشد.
امام با بهره گیری ازاندیشه نو و ریشهدار الهی خود در صحنه سیاست بینالمللی نه تنها با توفیق در سرنگونی رژیم قدرتمند پهلوی به هدایت جریان جهانی انقلاب اسلامیپرداخت بلکه با ارائه تفکری جدید و فرهنگی وکاملا دینی والهی و نفی آموزههای مکاتب مادی «مدنیت غرب را نیز به چالش کشاند.»
به این لحاظ «نوآوری امام نسبت به دنیای معاصر، قبل از آن که در سطح عمل سیاسی باشد در افق اندیشه سیاسی است، اندیشه سیاسی حضرت امام درنسبت با دنیای معاصر دارای نو آوریهای فراوانی است و میشود گفت که نقطه عطفی را برای اندیشه سیاسی معاصر به وجود آورد. »
حضرت امام بر مبنای این اندیشه سیاسی بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن بیستم را که درنظر تحلیلگران بین المللی درچهار چوب معیارهای سنجش سایر انقلابهای بزرگ جهان نمیگنجید، به حرکت درآوردند.
چنانکه میشل فوکو (Michel Foucauit ) اندیشمند و جامعهشناسان برجسته فرانسوی در نوشتههای خود با اشاره به سفری که در کوران حوادثانقلاب (سال 57) به ایران داشته و با اشاره به نظریات برخی از تحلیلگرانغربی که جریان انقلاب ایران را عبور جامعه ایران از غیر مدرن و سنتی به مدنیته، تفسیر میکردند،با معیار قرار دادن وقایع عینی وتحولات جاری که از نزدیک مشاهده نموده مینویسد:
«من قبول دارم که از قرن هیجدهم به بعد هرتحول اجتماعی اتفاق بسط مدرنتیه بوده اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدنیته قرار دارد. »
درواقع «فوکو میپذیرد که انقلاب اسلامیایران دوسده اقتدار یک اندیشه سیاسی را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش کشانده.. . و این انقلاب حرف تازهای دارد و ویژگی بارز اندیشهسیاسی حضرت امام (ره) هم همین است.»
«شما در اندیشههای سیاسی غرب اگر چه اختلافات فراوانی میبیند اما همه آنها در یک نقطه مشترکاند و آن نفی هویت دینی است »و حال آن که «ویژگی بارز اندیشه سیاسی امامراحل هویت دینی آن است که آمد واندیشهای را فراتر از چهار چوب کلان اندیشه سکولار غربی مطرح کرد...»
دقیقاً به دلیل بر خورداری خضرت امام (ره) ازاین اندیشهسیاسی که بر مبنای تعالیم اسلامیوفقه غنی شیعه استوار گردیده بود انقلاب اسلامیصورت پذیرفت و از همین ناحیه بود که از ابتدا هر چه از مراحل آغاز ورشد و بالندگی انقلاب زمان بیشتری میگذشت بر همگان این واقعیت عیان گشت که « انقلاب اسلامیازهمه انقلابها جداست »
بر این اساس طراح و معمار کبیر انقلاب اسلامیهمواره با تأکید بر پیوند عمیق و ناگسستنی انقلاب اسلامیایران با آموزههای اسلامیوتعالیم دینی بر استثنایی بودن آن تأکید مینموند، چنانکه در وصیت نامه سیاسی والهی خود با بیان این مطلب که :
«ما میدانیم این انقلاب که دست جهان خواران را از ایران بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی پیروز گردید.»
تأکید نمودند :«بنابراین نباید شک کرد که انقلاب اسلامیاز همه انقلابها جداست هم در پیدایش وهم درکیفیت مبارزه وهم درانگیزه انقلاب و قیام، تردیدی نیست که این تحفه الهی و غیبی بود که از جانب خداوند منان برای ملت مظلوم و غارت زده عنایت شده است. »
مقـام معظم رهبـرى در مـواضع متعدد به ویژگـى هـاى امـام اشـاره فـرمـوده است. بخشـى از ایـن ویژگـى هـا چنین است :
امام خمینى شخصیتى آن چنان بزرگ بـود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تـاریخ به جز انبیا و اولیاى معصـومیـن(علیهم السلام) به دشوارى مى تـوان کسى را با ایـن ابعاد و خصوصیات تصور کرد. الحق شخصیت آن عزیز یگـانه, شخصیتـى دست نیـافتنـى و جـایگــاه والاى انسانـى او جـایگـاهـى دور از تصـور و اسـاطیـر گـونه بـود.
او بـا مناجات و تهجـد و تضـرع مخلصانه در سلک ((عسـى ان یبعثک ربک مقاما محمودا)) درآمد. او با عمرى که روزها و ساعت ها و لحظه هایـش به مراقبه سپرى شد, صدها آیه ى قرآن را, که در تـوصیف مخلصین, متقین و صالحیـن است, مجسـم و عینـى ساخت. او قرآن را نه فقط در محیط زندگـى جامعه و یا تشکیل جامعه ى اسلامى, بلکه در نفـس خود و در زندگى خـود تحقق بخشید.آن قدرت و صلابت معنـوى و شجاعت روحـى و اخلاقى که در یک لحظه یک موضعى را به خاطر اسلام و مسلمیـن اتخاذ مى کند که دنیا در مقابل این مـوضع گیرى متحیر مـى ماند. کـم تر از بزرگان عالـم ایـن قـدر تـوانسته است آن را در اعمـال و رفتـار خـود نشـان دهــــد. او آن روح الله بـود که با عصا و ید بیضاى مـوسـوى و بیان فرمان مصطفـوى به نجـات مظلـومان کمـر بست. نخست فـرعون هـاى زمـان را لـرزانـد و دل مستضعفـان را به نـور امیـد روشـن ساخت.امام بـراى حیـات دوبـاره ى اسلام درست همـان راهـى را پیمـود که رسـول الله(ص) پیمـود(6). او به اسلام عزت بخشید و پرچـم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او مانند خورشیدى بـود که با درخشـش خود اشیا را آشکار مى کند و ماننـد روحـى بـود که بـا دمیـدن به کالبـدى اجزاى آن را زنـده مـى سـازد, او مـا را زنـده کـرد و به حرکت درآورد. امام عزیزمان حقیقتـا قلب او در مـواردى ملهم از الهامات غیبـى بـود و کلمات او گـویى در مـواردى کلمات متکـى به وحـى است. نه ایـن جانب... و نه هیچ فرد دیگرى در جمهورى اسلامـى قادر نیست که به قله ى آن شخصیت ممتـاز و استثنـایـى دست یـابـد.
هیچ روزى ماننـد دوازدهـم بهمـن نبـود که در آن مردى از دودمان پیامبران و بر شیـوه ى آنان با دستى پر معجزه... چـون آیه ى رحمت فرود آمـد و آنان را بر بال فرشتگان حق نشانیـد و تا عرش عزت و عظمت پر کشید.