زندگی نامه علامه سیطوطی رح
هنوز قرن هفتم هجری به نصف نرسیده بود که ملت مسلمان در موجی از ناتوانی و خواری و انحلال افتاد، و حوادث پی در پی بر این ملت وارد شد، بطوری که کیان آن را لرزانده و نزدیک بود که تمدن اصیل و ریشه داری را از جای برآورد، خلافت عباسیان در بغداد سقوط کرد و هولاکو خان مغول در آن خطّه آنقدر کارهای نکوهیده و خرابیهای فظیع انجام داد که تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد، پس از آن عراق و فارس زیر نفوذ مغول درآمدند و کار بجایی رسید که یمن به ایالتهای کوچکی تبدیل شده در عدن و زبید و صنعاء کشورهای کوچکی تشکیل گشت و حکومتهای مغرب به دولتهای کوچکی مبدّل گردید که با یکدیگر به جنگ و ستیز پرداختند، و در اندلس (اسپانیای فعلی) سایه اسلام رو به کوتاهی نهاد تا اینکه عاقبت به گونه اسفباری از آن دور شد. (بقیه در ادامه مطلب)
ولی از آنجا که خواست خداوند بود، چنین شد که مصر و شام برای حفظ و حمایت کتاب و دینش بپاخاستند، پرچم زعامت و رهبری دینی را برافراشتند، و زمام جنبش علمی و ادبی را بدست گرفتند و یگانه پناهگاه فرزندان زبان عربی گردیدند، در کشوری که قاهره مرکز آن و عربی لغتش بود و ایده اش حمایت دین و ملت. در آن کشور، حریم امن و سایه گسترده و آبشخور گوارا و نوش را دیدند. پادشاهان ایّوبی و امرای ممالیک برای استواری سلطنت و تمکین خود، جز این چاره ای ندیدند که دین و اهل دین را تعظیم و تکریم کنند و دست علم را بگیرند و منزلت علماء را بالا ببرند، لذا مدارس و مراکز آموزشی تأسیس کردند و عبادتکده و خانقاهها برپا داشتند، و اموال و زمینهای بسیاری در اختیار دانشجویان و معرفت طلبان نهادند و کتابخانه ها تأسیس نموده، نفیس ترین کتابها و نوشته ها را در آنها گرد آوردند و قاهره، اسکندریه، اسیوط، قوص، دمشق، حلب و حمص از اعیان علمای بزرگ اعم از فقهاء و ادبّاء و مورخین و شعرا و صاحبان معجمها و مولفان کتابهای بزرگ و چند جلدی موج می زد، از جمله آنها: ابن خلکان، ابن منظور، الصفدی، ابن نباته، نویری، عمری، سخاوی، مقریزی و غیر اینها را میتوان نام برد که از استوانه های علم و اعیان محققین بودند.
در این عصر درخشان که به انواع و اقسام فنون و معارف و آداب پر بود، عالم جلیل ما جلال الدین سیوطی عبدالرحمن ابن الکمال ابی بکر السیوطی پرورش یافت، وی در علم و تصنیف از نوابغ روزگار و در شهرت وصیت پیشوای مردم زمانش بوده است.
اسم و نسب سیوطی
عبــدالرحمن بن الکمال ابی بکر بن محمد بن سابق الدین بن الفخر عثمان بن ناظرالدین محمد بن سیف الدین خضر بن نجم الدین ابی الصلاح ایوب بن ناصرالدین محمد ابن الشیخ همام الدین الهمام الخضیری الأسیوطی. (جمع الجوامع 1/11 ،الاعلام للزرکلی 3/301 ، معجم المؤلفین 5ـ6/128 ، التوشیح علی الجامع الصحیح 1/19 ، لغت نامه دهخدا 16/70)
مولد سیوطی
بهتر است زندگانی را از زبان خودش بشنویم: در کتاب حسن المحاضره چنین می گوید: تولد من بعد از مغرب شب یکشنبه اول ماه رجب سال هشتصد و چهل ونه «849» اتفاق افتاد و در زمان حیات پدرم مرا به نزد شیخ ابو محمد مجذوب که از بزرگان اولیاء و مجاور مشهد حسینی بود بردند تا با انفاس و دعاهایش مرا متبرک سازد.
من یتیم بزرگ شدم، قرآن را پیش از رسیدن به هشت سالگی در مدت کمتر از دو سال حفظ کردم، سپس العمده و منهاج الفقه و نحو را از جمعی از اساتید فرا گرفتم، و فن فرائض را از فَرَضی زمانش علامه شیخ شهاب الدین شارمساحی آموختم و در اول سال 866 هـ اجازه تدریس عربی را گرفتم و در همین سن نخستین کتابم را تألیف کردم و آن شرح الاستعاذه والبسمله بود، و آن را بر استادم علم الدین بلقینی عرضه کردم او تقریضی بر آن نگاشت، در فقه تا هنگام درگذشتش ملازم او گردیدم، پس از او ملازم پسرش شدم، نوشته های پدرش را از التدریب تا الوکاله نزد او خواندم، و نیز از اول الحاوی الصغیر تا العدد و از اول المنهاج تا زکاه و اول التنبیه تا زکاه و قسمتی از الروضه از باب قضاء و قسمتی از شرح المنهاج زرکشی و از احیاء الموات تا حدود وصایا نزد او خواندم، وی از سال876 هـ به من اجازه تدریس و افتاء را داد، و هنگامی که در سال 878 هـ وفات یافت، ملازم شیخ الاسلام شرف الدین المناوی شدم، و برای او قسمتی از المنهاج یعنی بخش التقسیم را به استثنای چند مجلس که از من فوت شد بر او خواندم، و از شرح البهجه و حاشیه او بر همان کتاب درسهایی گرفتم و تفسیر البیضاوی را نیز از او فرا گرفتم، و در حدیث و عربی ملازم استادمان امام علامه تقی الدین شبلی حنفی گشتم، و مدت چهار سال تا هنگام مرگش بر خدمتش مواظبت گماشتم، و چهارده سال ملازم شیخمان استاد الوجود علامه محی الدین کافیجی شدم و از او فنون تفسیر و اصول عربیت و معانی و غیر اینها را فرا گرفتم و اجازه مهمّی برایم نوشت، و درسهای متعددی نزد شیخ سیف الدین حنفی حاضر شدم از کتابهای الکشاف، التوضیح و حاشیه آن، تلخیص المفتاح والعضد نزد او خواندم، و بحمدالله تعالی به کشورهای شام، حجاز، یمن، هند، مغرب و التکرور مسافرت کردم، و چون به حج رفتم از آب زمزم به نیّت چند امر نوشیدم که یکی از آنها این بود که در فقه به مرتبه حافظ ابن حجر برسم، و برای املاء حدیث از سال 872 هـ مجلسی ترتیب دادم، گفتنی است که من در هفت علم تبحر یافتم: تفسیر، حدیث، فقه، نحو، معانی، بدیع، بیان، بروش عربها و بلیغان نه به سبک عجم و اهل فلسفه و چنین عقیده دارم که در این علوم هفتگانه به استثنای فقه و منقولاتی که آموخته ام به مرتبه ای رسیده ام که هیچ یک از اساتیدم هم نرسیده اند تا چه رسد به دیگران، اما در فقه چنین ادعایی را ندارم بلکه استاد فقهم بینش وسیعتر و آگاهی زیادتر و تسلّط بیشتری دارد. (الاتقان فی علوم القرآن 1/22ـ19)
صفات سیوطی
سیوطی گذشته از علم و اطلاعات وسیع و کثرت دست آوردهایش، صفات برجسته ای داشت، او عفیف، کریم، صالح، متقی و جوانمرد بود، دستش را نزد هیچ امیر و پادشاهی دراز نمیکرد، و برای هیچ خواسته ای درب خانه امیر و وزیری نمیزد. نقل شده است که یکبار سلطان الغوری یک غلام و هزار دینار برایش فرستاد، هزار دینار را پس داد و غلام را در راه خدا آزاد کرد و او را خدمتگزار حرم پیغمبر صلی الله علیه وسلم قرار داد.
امراء و وزراء برای دیدارش میآمدند، و عطاها و هدایای خودشان را بر او عرضه میکردند ولی آنها را رد میکرد، نویسنده کتاب السنا الباهر بتکمیل النور السافر میگوید: هنگامی که از دنیا رفت با این که دوران ظلم و ستم بود کسی از طرف مقامات دولتی متعرض ما ترک او نشد، سلطان الغوری گفته بود: استاد در زمان حیاتش چیزی از ما نگرفت ما هم پس از مرگش متعرّض اموالش نمی شویم.
فضائل سیوطی
برای پی بردن به فضل سیوطی، نوشته ها و مصنفات بالا بلند و برجسته اش بسنده است تألیفاتی که نسبت آنها به او تردیدی نیست از قبیل: المزهر در لغت و الاقتراح و جمع الجوامع و الاشباه و النظائر در نحو و اصول آن و حسن المحاضره و تاریخ الخلفاء و بغیه الوعاه در تاریخ و شرح حال و الدر المنثور در تفسیر و الجامع الصغیر در حدیث، اینها کتابهایی است که او را در اوج ستارگان درخشان آسمان علم و تألیف و در عداد بزرگ مردان زمان قرار می دهد.
اشتغالات دیگر سیوطی
سیوطی در کنار اشتغالات علمی و تألیف و تصنیف، در منصبهای مختلفی نیز انجام وظیفه میکرد، مدتی منصب افتاء را عهده دار شد و دورانی در مدرسه شیخونیه و سپس در مدرسه بیبرسیه بتدریس پرداخت، و چون سن او بالا رفت به استراحت پرداخت، از مسافرتها دست کشید و ملول شد، و در منزلش در الروضه عزلت گزید، و تمام اوقات خویش را به عبادت و تصنیف اختصاص داد و کتاب التنفیس عن الفتیا والتدریس را تألیف کرد.
اساتید سیوطی
اساتید سیوطی از مردان: جلال الدین محلی، سیف الدین محمد ابن محمد الحنفی و احمد ابن ابراهیم الکنانی، شمس الدین البابی، شیخ مجد الدین اسماعیل ابن السباع، شیخ عزالدین عبد العزیز ابن محمد المیقاتی، محمد ابن ابراهیم الدوانی، جعفر ابن ابراهیم، امام الفقیه عزالدین عبدالعزیز ابن عبد الواحد التکروری، حافظ ابوالفضل محمد ابن محمد الهاشمی العلوی.
اساتید سیوطی از زنان: ام الفضل بنت محمد المقدسی، ام الهنا بنت البدرانی المصریه، عایشه بنت عبدالهادی، ساره بنت السراج ابن جماعه، زیب بنت الحافظ عبد الرحیم العراقی، عایشه الباعونیه، ام الفضل المصریه، ام هانی بنت الهورینی، فاطمه بنت الیسیر، خدیجه بنت ابی الحسن، نشوان بنت عبدالله الکنانی، هاجر المصریه، هاجر بنت المقدسی، امه الخالق بنت عبداللطیف العقبی. (جمع الجوامع 1/16ـ11)
مصنفات سیوطی
کتابهایی که سیوطی تصنیف نموده است قریب 600 جلد میباشد من در اینجا به برخی از تصنیفات این بزرگوار اشاره میکنم:
در رشته علوم قرآنی و تفسیر:
1ـ تفسیر جلالین. 2ـ الاتقان فی علوم القرآن. 3ـ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور. 4ـ لباب النقول فی اسباب النزول. 5 ـ الألفیه فی القراءات العشر. 6ـ التحبیر لعلم التفسیر. 7ـ متشابه القرآن فی التفسیر. 8 ـ المذاهب فی ما وقع فی القرآن من المعرب. 9ـ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن. 10 ـ الاکلیل فی استنباط التنزیل. 11 ـ الرد علی من أخله فی الأرض و جهل أن الاجتهاد فی کل عصر فرض. 12 ـ طبقات المفسرین. 13 ـ معترک الاقران فی مشترک القرآن. 14 ـ حاشیه علی تفسیر البیضاوی. 15 ـ تناسق الدرر فی تناسب السور. 16 ـ الأزهار الفائحه علی الفاتحه. 17 ـ مجمع البحرین و مطلع البدرین فی التفسیر. 18 ـ مفاتح الغیب فی التفسیر.
در رشته علوم حدیث:
19 ـ الأحادیث المنیفیه. 20 ـ اسعاف المبطأ فی رجال الموطأ.21 ـ تنویر الحوالک فی شرح موطأ الامام مالک. 22 ـ جمع الجوامع. 23 ـ الجامع الصغیر. 24 ـ ذیل الجامع الصغیر. 25 ـ الدررالمنتترة فی الاحادیث المشتهرة. 26 ـ الخصائص و المعجزات النبویة. 27 ـ الدیباج علی صحیح مسلم بن الحجاج. 28 ـ مرقاة الصعود الی سنن ابی داود. 29 ـ مصباح الزجاجة فی شرح سنن ابن ماجة.30 ـ عقود زبرجد علی مسند الامام احمد. 31 ـ زهر الربی علی المجتبی. 32 ـ قوت المغتذی علی جامع الترمذی. 33 ـ التعلیقة المنیفة علی مسند ابی حنیفه. 34 ـ المنتقی من الادب المفرد 35ـ المنتقی من شعب الایمان. 36 ـ المنتقی من مستدرک الحاکم . 37 ـ المدرّج الی المُدرَج. 38 ـ سهام الاصابة فی الدعوات المستجابة. 39 ـ العروض الأنیق فی مسند الصدیق.40 ـ لباب اللباب فی تحریر الانساب. 41 ـ تذکرة المؤتسی فیمن حدیث و نسی. 42 ـ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی. 43 ـ لباب الحدیث. 44 ـ البحر الذی زخر فی شرح ألفیه الأثر. 45 ـ قطر الدرر فی شرح نظم الدرر فی علم أهل الأثر للعراقی.46 ـ أسماءالمدلسین. 47 ـ اللمع فی اسماء من وضع . 48 ـ زوائد الرجال علی تذهیب الکمال . 49 ـ التذنیب فی الزوائد علی التقریب. 50 ـ شد الرحال فی ضبط الرجال. 51 ـ تحفة النابه بتلخیص المتشابه. 52 ـ نشر العبیر فی تخریج الاحادیث الشرح الکبیر. 53 ـ المنتقی ( معجم صغیر فی شیوخه ). 54 ـ حاطب لیل و جارف سیل ( معجم بأسماء شیوخه). 55 ـ زاد المسیر فی فهرست الصغیر ( فی مرویاته ). 56 ـ مفتاح الجنة فی الاعتصام بالسنة 57 ـ التعریف بآداب التألیف. 58 ـ الکلم الطیب و القول المختار فی المأثور من الدعوات و الاذکار. 59 ـ المصابیح فی صلاة التراویح. 60 ـ مناهل تاصفا فی تخریج أحادیث الشفاء. 61 ـ ما رواه الاساطین فی عدم المجیء الی السلاطین. 62 ـ التعظیم و المنة فی أن أبوی الرسول فی الجنة. 63 ـ التنبئة بمن یبعثه الله علی رأس کل مأئة. 64 ـ الاحادیث الحسان فی فضل الطیلسان. 65 ـ الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة. 66ـ آداب الفتیا. 67ـ المسلسلات الکبری.68ـ جیاد المسلسلات. 69ـ الفارق بین المؤلف و السارق.70ـ الخصائص الکبری. 71ـ منتهی الآمال فی حدیث انما الاعمال. 72ـ نتیجه الفکر فی الجهر بالذکر. 73ـ اللآلی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه. 74ـ کشف التلبیس عن قلب اهل التدلیس. 75ـ الروض المکلل والورد المعلل فی المصطلح. 76ـ الألفیه فی مصطلح الحدیث. 77ـ الفتاش علی القشاش. 78ـ تقریب القریب. 79ـ طبقات الحفاظ. 80ـ ذیل طبقات الحفاظ للذهبی. 81ـ المنجم فی المعجم «ذکر فیه شیوخه فی الحدیث».
در رشته علم فقه:
82ـ الاشباه والنظائر فی فقه الامام الشافعی. 83ـ اللوامع البوارق فی الجوامع والفوارق. 84ـ الازهار الغضه فی فقه الروضه. 85ـ الینبوع فی ما زاد علی الروضه من الفروع. 86ـ تشنیف الاسماع بمسائل الاجماع. 87ـ الجامع فی الفرائض. 88ـ مختصر الاحکام السلطانیه للماوردی. 89ـ الرواض الأریض فی طهر الحیض. 90ـ بلغه المحتاج فی مناسک الحاج. 91ـ القول المشرق فی تحریم الاشتغال بالمنطق. 92ـ جزیل المواهب فی اختلاف المواهب. 93ـ آداب الفتیاء. 94ـ القام الحجر لمن زکی سباب ابی بکر و عمر. 95ـ تبییض الصحیفه فی مناقب ابی حنیفه. 96ـ تزیین الممالک بمناقب مالک. (جمع الجوامع 1/11).
وفات سیوطی
سحرگاه روز جمعه نوزدهم جمادی الاول سال 911 هـ در 61 سال و 10 ماه و 18 روزه گی، این پیشوای بزرگ بعلت ورم شدید بمدت 7 روز در ساق دست چپش، وفات یافت و در شهر قاهره بیرون باب القرافه در حوش قوصون بخاک سپرده شد در حالیکه کتابهایش به همه جا راه یافته و آوازه دانش و فضلش همه جا را پر کرده بود. (المزهر فی علوم اللغه و انواعها 1/19ـ7 ، الاتقان فی علوم القرآن 1/22ـ19)
منابع و مآخذ
1ـ المزهر فی علوم اللغة و انواعها / جلال الدین سیوطی/ دار الکتب العلمیة/بیروت ـ لبنان/چاپ اول 1998میلادی.
2ـ الاتقان فی علوم القرآن / جلال الدین سیوطی / بقلم سید مهدی حائری قزوینی / تصحیح: محمد ابو الفضل ابراهیم / انتشارات امیر کبیر 1363.
3ـ التوشیح الجامع الصحیح (صحیح البخاری). سیوطی/دارالکتب العلمیه/ بیروت ـ لبنان/ چاپ اول 2000میلادی.
4ـ لغت نامه دهخدا/48جلدی/ تهران 1337هجری شمسی/ چاپ سیروس.
5ـ الاعلام / للزرکلی/ دارالعلم للملامین/ بیروت ـ لبنان/ چاپ ششم 1984میلادی.
6ـ معجم المؤلفین/ عمر رضا کحاله/ دار الاحیاء التراث العربی/ بیروت ـ لبنان.
7ـ جمع الجوامع/ سیوطی/ دارالکتب العلمیه/ بیروت ـ لبنان/ چاپ اول 2000میلادی.
8ـ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر/ محمد عبدالرئوف المناوی/ دارالفکر/ بیروت ـ لبنان/ چاپ اول 1996میلادی.