آتش نمی سوزاند
یک روز شخصی نزد مرحوم ارباب می آید و می گوید: آقا ما با سنگ نان می پزیم و آن دو عدد سنگ است که گذاشته ایم و آتش درست می کنیم اما یکی از آن سنگ ها گرم می شود و دیگری را هر کاری می کنیم با این که 24 ساعت است زیر آن آتش روشن کرده ایم گرم نمی شود. آقا می فرماید: بروید سنگ را بردارید و بیاورید، وقتی که سنگ را می آورند آقا می فرمایند سنگ را بشکنید، سنگ را که می شکنند می بینند وسط این سنگ یک کرم است که قطعه کوچکی از برگ سبز هم در دهانش است . آقا وقتی که این صحنه را دیدند به گریه افتاده و گفتند: خداوند متعال این حیوان را وسط این سنگ حفظش کرده و آتش را بی اثر کرده تا این حیوان نسوزد.
ارسال شده در
88/9/12:: 9:59 عصر
توسط موسی مباشری
احترام به سیده
جناب آقای حجة الاسلام و المسلمین سید محمود بهشتی اصفهانی فرمودند: یکی از رفقا برای من تعریف کردند: ما جهت طلاق دادن یک خانم علویه که شوهرش دیوانه شده بود به محضر حاج آقا رحیم ارباب رفتیم، هوا خیلی سرد بود و به آن خانم سیده گفتیم که شما در خانه بایستید تا ما برویم ببینیم آقا نظرشان چیست. وقتی قضیه را محضر حاج آقا رحیم ارباب نقل کردیم، ایشان فرمودند: من برای این کار معذورم و ما را راهنمایی کردند که خدمت آیت الله شمس آبادی برویم . وقتی که خواستیم مرخص شویم، ایشان فرمودند: حالا آن علویه کجاست ؟ گفتیم آقا خانم جلوی در ایستاده اند. تا این را گفتیم ایشان دست هایشان را بلند کردند و گفتند: خدایا از جانب من از حضرت زهرا علیها سلام عذر خواهی کن که ما در اتاق گرم در کنار بخاری نشسته ایم و یک علویه این مدت در سرما زیر برف ایستاده. مرحوم ارباب این جمله را سه بار فرمودند و از خدا خواست تا از حضرت زهرا علیها سلام حلالیت بگیرد. ایشان ارادت خواصی به حضرت زهرا داشتند آن گونه که همیشه در نمازهایشان سورة کوثر را می خواندند و می فرمودند: من نمی توانم این سوره را در نمازهایم نخوانم زیرا متعلق به وجود مقدس حضرت زهرا علیها سلام است.
ارسال شده در
88/9/12:: 9:58 عصر
توسط موسی مباشری
بروید تسبیحات بخوانید
ولایت ایشان عجیب بود بخصوص عشق و علاقه به حضرت امیر المومنین علیه السلام و صدیقه طاهره سلام الله علیها کم نظیر و یا بی نظیر بود، .
اگر شخصی برای حاجت مهمی به ایشان مراجعه می کرد می فرمودند : بروید تسبیحات حضرت صدیقه طاهره (س) را بخوانید یعنی سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه الحمدالله و سی و سه مرتبه سبحان الله و خودشان نیز همین طور عمل می کردند.
ایشان آنقدر علاقه به حضرت صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (س) داشتند که همیشه در نمازهایشان سوره کوثر را قرائت می فرمودند و می گفتند : من نمی توانم این سوره را در نماز نخوانم چون متعلق به وجود مقدس حضرت زهرا (س) است.
برای سادات احترام زیادی قایل بودند به هیچ عنوان جلوی آنها حرکت نمی کردند حتی اگر شاگرد ایشان بودند
ارسال شده در
88/9/12:: 9:57 عصر
توسط موسی مباشری
شوق علم آموزی
آیت الله ارباب درباره اوقات مطالعه خود در اوایل تحصیلاتشان می فرمودند:
از اول شب آماده مطالعه کتاب علمی می شدم و مطالعه ام طول می کشید تا آنکه شام حاضر می شد و لذت مطالب کتاب مهلت به صرف شام نمیداد و غذا سرد می شد و گاهی مطالعه آنقدر به طول می انجامید تا صبح می شد و بعد از تناول غذای شب و اداء فریضه صبح در مجلس درس حاضر می شدم و از شوق علم آموزی اعتنا به کمبود خواب نداشتم .
ارسال شده در
88/9/12:: 9:56 عصر
توسط موسی مباشری
در طول عمرم غیبت نکردم
در دو سه سال آخر عمر در حالی که نزدیک به 100 سال از عمرشان می گذشت نابینا شدند.
وقتی از ایشان پرسیدند پس از این همه عمرآیا ادعایی هم دارید یا نه؟ ایشان فرمودند :
در مسایل علمی هیچ ادعایی ندارم اما در مسایل شخصی دو ادعا دارم.
یکی آنکه به عمرم غیبت نگفتم و غیبت نشنیدم
و
دوم آنکه در طول عمرم چشمم به نامحرم نیفتاد.
در احوال شخصــی ایشان نقــل اســت کــه فــرموده بــود: برادرم با همــسرش چهل سال در منزل ما بودند، در این چهل سال یک بار هم همسر برادرم را ندیدم.
تخت فولاد
ارسال شده در
88/9/12:: 9:55 عصر
توسط موسی مباشری