زندگینامه تعدادی از شهدای هفتم تیر
شهید مهندس محمود تفویضی ، معاون وزرات راه و ترابری
در سال 1326 در تهران متولد شد . خانواده ای متدین داشت و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده پلی تکنیک فارغ التحصیل شد .
در دوران رژیم طاغوت از استخدام در دستگاه های دولتی اجتناب کرد و همگام با امت مسلمان ایران در جریانات انقلاب شرکت جست . پس از پیروزی انقلاب، به خدمت وزارت راه و ترابری درآمد و در استان خوزستان انجام وظیفه کرد .
در دیماه 58 به معاونت وزارت راه و ترابری انتخاب شد .
او در هفتم تیرماه شصت همراه شهید بهشتی در رکوعی عاشقانه به خدا پیوست .
در سال 1312 در سواد کوه متولد شد .
پدرش روحانی بود و علوم حوزوی را از همانجا آغاز کرد .
سپس در محضر اساتید بزرگ تحصیل کرد تا به اجتهاد رسید . نطق های کوبنده او در زمان انقلاب و پیش از آن به سبکی خاص و جاذب مشهور بود در 15 خرداد دستگیر شد و به خدمت اجباری رفت در پادگان یک افسر پزشک به علت ضعف چشم معافش کرد و او دوباره در خدمت مردم قرار گرفت . سخنرانی های پر شورو حرارت او هرگز از یاد مردم ساری نخواهد رفت . آنها او را به نمایندگی خود به مجلس شورای اسلامی فرستادند . و سرانجام شهادت او در هفتم تیرماه شصت با شهادت در کنار سید مظلومان انقلاب رقم خورد.
در سال 1319 در قزوین زاده شد .
خانواده ای متدین و پدری کاسب داشت . پس از تحصیلات متوسطه موفق به اخذ فوق دیپلم تاسیسات شد و مبارزات جدی خود را با واقعه 15 خرداد 42 آغاز کرد . در تمام سال های اختناق رژیم پهلوی، زبان اعتراضش گشاده بود وازابراز حقایق باکی نداشت .
بعد از پیروزی انقلاب دبیر دبیرستان کامران شد ، در تعطیلات نوروزی به جبهه رفت و در دفاع مقدس و مظلومانه ملت ما شرکت کرد . در بازگشت از جبهه و به شوق زیارت شهید بهشتی به کربلای سرچشمه رفت. و در هفتم تیرماه شصت مزد عاشقی اش را گرفت .
در سال 1329 در شهرکرد به دنیا آمد .
در رشته علوم تربیتی فارغ التحصیل شد و در جلسات درسی استاد محمد تقی جعفری و درس خصوصی شهید بهشتی حضور یافت .
سازماندهی راهپیمائی های زادگاهش با نظارت و هدایت او صورت می گرفت و طی یک سند محرمانه به عنوان عامل تحریک دانش آموزان استان به ساواک معرفی شد .
پس از پیروزی انقلاب، به عنوان معاون آموزش و سرپرست اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد و اندکی بعد با رأی قاطع مردم به مجلس شورای اسلامی راه یافت . او نیز جزء عاشقان ابا عبدالله و شهیدان هفتم تیرماه شصت است.
در سال 1332 در تهران متولد شد .
مهندس مکانیک و تاسیسات را از دانشگاه تهران اخذ کرد .
با پیروزی انقلاب و در پی عضویت در حزب جمهوری اسلامی، یکی از سرپرستان بنیاد مستضعفان شد و پس از آن فعالیت وسیعی را برای آب رسانی به دهات اطراف تهران آغاز کرد . مدتی را در واحد مهندسین استانداری تهران خدمت کرد . و در افشای منافقین و بنی صدر کوشش فراوانی کرد .
یک بار نیز تا مرز شهادت پیش رفت اما عاقبت نام او در کاروان شهدای ایران و در کنار شهید مظلوم بهشتی، در دفتر شهادت ثبت شد .
در سال 1332 در اهواز به دنیا آمد .
پدرش درودگری ساده بود او کار و تحصیل را از پی هم دنبال می کرد. پس از اخذ لیسانس در رشته حسابداری به استخدام شرکت نفت درآمد و یک سال بعد استعفا نمود .
نخستین مسئولیت او پس از انقلاب بخشداری هفتگل بود و یک سال بعد در 27 سالگی به عنوان اولین نماینده مردم به مجلس شورای اسلامی رفت .
مقالات فراوانی در زمینه روش مطالعه و برداشت و روش سخنرانی از او در دست است که یادگار دوران تحصیل وتحقیق است.او نیزیکی از کاروانیان قافله عاشورای تیر ماه شصت بود.
در سال 1329 در تهران متولد شد. کار و تحصیل را از پی هم دنبال کرد و دیپلم ریاضی گرفت. مبارزه را در سال 1349 آغاز کرد و در سال 55 دستگیر شد . از یاران شهید مظلوم بهشتی و دکتر مفتح بود.
با پیروزی انقلاب به گسترش کتابخانه های مساجد تهران پرداخت و فعالیت های قوی سیاسی خود را در سطح دانشجویی پی گرفت.
در اسفند 57 به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری درآمد و در هفتم تیر شصت به صف شهیدان کربلا پیوست.
نخستین کارش را پس از پیروزی در کمیته امداد امام خمینی آغاز کرد و سپس به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد. در روابط عمومی حزب و واحد شهرستان ها نهایت همت خود را صرف کرد واز آنجا به واحد تشکیلات رفت.
از آنجایی که بعضی از اعضاء خانواده جذب گروهک منافقین شده بودند با آنها قطع رابطه کرد و به همین علت سخت مورد آزار و اهانت واقع شد.
او یکی از سربازان واقعه سرچشمه و از شهیدان مظلوم هفت تیر ماه 1360 است.
در سال 1322 در تهران متولد شد. خانواده ای روحانی و ساکن یکی از محلات جنوب تهران – سنگلج – داشت اجدادش از علما و مدرسین حوزه های علمیه بودند و مادرش او را حسین صدا می زد. در سال 53 بود که تخصص گوش و حلق و بینی را به پایان رساند و در شمیرانات به طبابت پرداخت. همزمان با تحصیل طب، دوره تربیت معلم را گذراند و علوم فقهی و فلسفه را نزد علمای بزرگ آموخت. از محل کار به علت فعالیت های مذهبی به دادگاه اداری فراخوانده شد و تا پیروزی انقلاب از کار منفصل گردید.
همراه با دکتر واعظی به درمان مجروحین 17 شهریور پرداخت و اندکی بعد در 21 بهمن 57 عازم تسخیر کلانتری های تهران شد. فردای همان روز به اتفاق برادرش دکتر جعفر به بیمارستان رویال رفت و مداوای مجروحین نبردهای خیابانی را به عهده گرفت.
بعد از پیروزی به معاونت بهزیستی وزارت بهداشت برگزیده شد و با شهید فیاض بخش طرح سازمان بهزیستی را پی ریزی کرد و عاقبت در حالی به صف شهدای هفتم تیر پیوست که عهده دار نمایندگی مردم تهران نیز بود.
در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. خانواده ای خیر و مذهبی داشت. تحصیلات عالی را تا اخذ تخصص در جراحی ادامه داد و چهار سال رایگان طبابت کرد.
پیش از 17 شهریور کمک های اولیه پزشکی را به انقلابیون آموزش می داد ودر جمعه خونین به مداوای مجروحین پرداخت.
در آبان 58 کمیته آسایشگاه معلولین انقلاب را تأسیس کردو بعد از پیروزی، برای نخستین بار کار دولتی را پذیرفت. ابتدا مدیر کل توانبخشی وزارت بهداری شد و لایحه سازمان بهزیستی را به کمک شهید لواسانی به شورای انقلاب برد. کمیته امداد امام خمینی، از یادگارهای اوست. یکی از سه پزشک گروه 7 نفره منتخب و رابط امام در انقلاب فرهنگی بود. نام او عاقبت در هفتم تیم ماه شصت به مقربین درگاه الهی اضافه شد و به شهادت دست یافت.
در سال 1315 در قم به دنیا آمد. پدرش از علمای برجسته و مورد احترام منطقه غرب بود.
در سن 30 سالگی به درج اجتهاد رسید و همگام با روحانیون در خرداد 42 مبارزاتش را شروع کرد.
در سال 42 دستگیر شد و به زندان قزل قلعه منتقل شد. پس از فوت پدر به نهاوند رفت و در سال 55 از سوی امام مأموریتی به لبنان داشت، با امام موسی صدر ملاقات کرد در بازگشت دستگیر شد و به شهر بابک تبعید گردید.
در بازگشت از تبعید با استقبال بی سابقه مردم نهاوند مواجه شد و مجددا دستگیر و به زندان افتاد. در زمان بختیار در دانشگاه تهران تحصن کرد و پس از پیروزی انقلاب از سوی امام به عنوان امام جمعه نهاوند برگزیده شد. همزمان سرپرستی کمیته های انقلاب و حاکمیت شرع دادگاه های همدان را به عهده گرفت.
کمی بعد با آرای قاطع مردم همدان به مجلس رفت و در انفجار مرکز حزب جمهوری در هفتم تیر ماه شصت به شهادت رسید.
در سال 1340 در تهران متولد شد.
در یک خانواده مذهبی بالید و بزرگ شد. تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد و یکی از دانش آموزان ممتاز و صاحب مطالعه دبیرستان شد. زندگی سیاسی اش را از همان زمان آغاز کرد و بعدها در جریان پیروزی انقلاب نقش پرشوری را عهده دار شد، در درگیری های بهمن 57 به رزمندگان انقلاب مهمات می رساند و در سقوط کلانتری ها موثر بود.
بعداز پیروزی انقلاب به عضویت «حزب جمهوری اسلامی» در آمد و به ترتیب سرپرست منطقه، سرپرستی تبلیغاتی استان و مسئولیت انتظامات نمازجمعه و راهپیمایی ها را پذیرفت.
وقتی خبر شهادتش را در عاشورای هفتم تیر ماه شصت به مادرش دادند گفت: او را امام زمان (عج) به من هدیه داد بود امام زمان (عج) هم پس گرفت.
در سال 1327 در شیراز متولد شد. در خانواده ای مذهبی و مقید به مبانی دینی پرورش یافت. جد مادری اش عالم بزرگواری بود که به فقاهت و ولایت شهرت داشت.
تحصیلات عالی را تا اخذ مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام دوران تحصیل، مبارزه علیه رژیم را مجدانه دنبال کرد.
پس از پیروزی به عنوان مشاور اقتصادی استانداری اصفهان منصوب شد و بعد به سرپرستی وزارت کار رسید. بنی صدر با وزارت ایشان مخالفت کرد و عاقبت به عنوان معاون رفاه و تعاون وزارت کار انتخاب شد. او بلافاصله طرح رفاه کارگران را تهیه کرد و به وزارتخانه پیشنهاد داد.
نام این شهید عزیز اینک در قاموس شهادت و همردیف کاروانیان هفتم تیر ماه شصت می درخشد.
در سال 1323 در یکی از روستاهای شیراز به دنیا آمد. با پایان بردن دوره دبیرستان به عنوان تکنیسین مخابرات در وزارت پست و تلگراف استخدام شد. مبارزاتش را علیه رژیم پهلوی از همان روستا شروع کرد و با تعقیب و آزار ساواک به بوشهر منتقل شد.
در دوران پیروزی، نقش مهمی در مخابره پیام های امام خمینی داشت و پس از پیروزی از سوی مردم بوشهر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.
او در شامگاه هفتم تیر ماه شصت و در همدستی منافقین و آمریکا همراه دیگر کاروانیان عاشورای ایران به شاهدت نائل آمد.
در سال 1332 در تهران متولد شد. فلسفه و منطق را نزد استاد شهید مطهری و تحصیلات جدید را در رشته پزشکی دانشگاه مشهد ادامه داد. در دوران دانشجویی، کتابخانه اسلامی خوابگاه دانشگاه مشهد را راه اندازی کرد وبرای نخستین بار جلسات دعای کمیل را در کنار مبارزات سیاسی رایج ساخت.
او جلسات سخنرانی پرباری با عنوان «صراط مستقیم» داشت که دانشجویان و مردم عادی با اشتیاق از آن استقبال می کردند.
بعد از اخذ دکتری «مجمع تفکرات شیعی» را در تهران پایه گذاری کرد و مبارزات موثری را در برابر خطوط و تفکرات انحرافی پی گرفت.
فعالیت های سیاسی اش در مشهد او را به عنوان یک چهره مبارز و محبوب در میان مردم مشهور کرد و در حالی که تنها 29 سال داشت با اکثریت قاطع آراء مردم به مجلس شورای اسلامی راه یافت. او نیز در واپسین امتحان الهی اش به جمع شهدای هفتم تیر ماه شصت پیوست و کربلایی شد.
در سال 1311 در تهران زاده شد. کار و تحصیل را از پی هم دنبال کرد. و در سال 1330 به اتفاق شهید حاج صادق امانی، گروه شیعیان را بنیان نهاد. پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور 2 سال در زندان ماند و در سال 1355 با شهید اندرزگو یک گروه ضربت علیه رژیم شاه را سامان داد.
با شهادت اندرزگو، مجددا به زندان افتاد و بعد از آزادی برای نخستین بار در یک سخنرانی در حرم حضرت عبدالعظیم از بنیانگذار جمهوری اسلامی به عنوان «امام خمینی» یاد کرد.
از رهبران راهپیمایی های بزرگ و از مسئولین کمیته استقبال و حفاظت اقامتگاه امام بود. در دولت شهید رجایی به عنوان معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی برگزیده شد. و در هفتم تیر ماه شصت به شهدای کربلای ایران پیوست.
در سال 1331 در اصفهان زاده شد. فرزند آیت الله اژه ای از مجتهدین عالیقدر اصفهان بود، در حوزه و دبیرستان تحصیلاتش را ادامه داد و لیسانس روانشناسی و فلسفه از دانشگاه اصفهان دریافت کرد. یکی از شاگردان خصوصی شهید بهشتی بود و بعدها در کانون علمی تربیتی جهان است و مسجد امام علی (ع) اصفهان به فعالیت پرداخت.
"فرصت در غروب" و" نقد گذرایی بر شناخت" از دستاوردهای همین فعالیت ها است.
به اتفاق علی اکبر پرورش، شهید هاشمی نژاد و شهید محمد منتظری به لیبی سفر کرد و با معمر قذافی و چهره های انقلاب لیبی آشنا شد.
از آثار او «ایمان از دیدگاه قرآن» ، «صبراز دیدگاه قرآن»، «انسان از دیدگاه قرآن»، «دومین رمضان»، «شب قدر»، «فقیه از دیدگاه اسلام»، «توحید برای جوانان»، «روانشانسی و فلسفه» و ... را می توان نام برد. نام این استاد ارجمند نیز در قاموس شهدای هفتم تیر ثبت شده است.
در سال 1323 در تهران متولد شد.
در رشته دامپروری از دانشگاه تهران دانشنامه گرفت و به استخدام بانک تعاون کشاورزی درآمد.
در حادثه 17 شهریور به همراه یادگار عزیزش شرکت داشت و برای پیروزی انقلاب زحمات فراوان کشید.
جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب، حزب جمهوری و ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع از جمله سنگرهای فعالیت او بودند.
انجمن اسلامی بانک کشاورزی، اتحادیه انجمن های اسلامی کارکنان دولت و جامعه اسلامی فارغ التحصیلان دانشگاه های کشور از یادگارهای این عزیز شهیدند.
در فروردین شصت به سمت مدیر عامل بانک کشاورزی انتخاب و در هفتم تیر ماه 1360 به کاروان شهادت پیوست.
در سال 1328 متولد شد. و خیلی زود به مدارج عالی تحصیل دست یافت، انجمن اسلامی دانشگاه های داخل و خارج نخستین پایگاه های مبارزاتی او بود . دکترای برنامه ریزی اقتصاد از دانشگاه تگزاس گرفت و با ورود امام به پاریس عازم آنجا شد.
با ورود به ایران، ابتدا در کمیته های مشهد شروع به کار کرد و در مهر ماه 58 به عضویت هیات مدیره شرکت گسترش خدمات بازرگانی منصوب شد.
در بهمن 58 به معاونت بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی برگزیده شد و همت خود را صرف رفع تنگناهای اقتصادی کشور کرد.
در هفتم تیر ماه شصت آخرین امتحان خود را در محضر پروردگار بزرگ به خوبی پشت سر گذاشت و در بهشت برین جای گرفت.
در سال 1315 در گرمه بجنورد متولد شد. در دوازده سالگی به حوزه مشهد رفت و همزمان تحصیلات کلاسیک را تا دکترای فقه و حقوق اسلامی ادامه داد. سپس به عنوان استاد تدریس در دانشگاه را شروع کرد و بارها به دیدار مکه، عتبات، سوریه و لبنان رفت. دو کتاب به نام های «مبدا» و «معاد» از او به یادگار مانده است که بسیار ارزشمند و خواندنی است.
با پیروزی انقلاب به نمایندگی از سوی مردم مشهد به اولین دوره از مجلس شورای اسلامی راه یافت و در آنجا منشأ اثرات فراوانی شد.
او در شامگاه هفتم تیرماه شصت، در جوار رحمت حق جای گرفت و بر براق شهادت نشست.
در سال 1315 در تهران متولد شد. در جنوب تهران و در خانواده ای مذهبی پرورش یافت.
مبارزاتش علیه رژیم در سال 50 و با ورود او به دانشگاه تربیت معلم شروع شد. همراه شهید دکتر مفتح در مسجد جاوید به فعالیت های مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در برگزاری نماز عید فطر 57 نقش موثر و اساسی داشت. در کمیته استقبال حضرت امام عضویت داشت و پس از پیروزی انقلاب در ایجاد هسته های اولیه کمیته های شهری تلاش فراوانی کرد. اندکی بعد عضو حزب جمهوری اسلامی شد و به شورای مرکزی حزب گردید. او نیز یکی از شهدای گرانقدر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری در هفتم تیرماه شصت است.
در سال 1334 در تهران متولد شد. خانواده مذهبی و اصیل او در محله قدیمی و معروف بازارچه نایین السلطنه سکونت داشتند. او پس از اخذ دیپلم به مراکز مذهبی و جلسات درسی شهید بهشتی قدم گذاشت و از آن پس با جریان مبارزه آشنا شد.
در نماز عید فطر دکتر مفتح و کمیته استقبال حضرت امام، فعالیت مستقیم داشت. بعد از پیروزی انقلاب و در جریان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، بازوی توانایی برای وزارت کشور بود. اندکی بعد به فرمانداری ایرانشهر منصوب شد و حدود شش ماه در این مسئولیت خدمت کرد. و عاقبت در همسایگی ستاره های سرچشمه در روز هفتم تیر ماه شصت به آسمان بال گشود و مدال شهادت را به سینه زد.
در سال 1323 در تهران متولد شد. تحصیلاتش دبیرستان را به سرعت پشت سرگذاشت و فوق لیسانس الکترومکانیک را از دانشگاه تهران و دکترای برنامه ریزی و مدیریت سیستم های انرژی ز را از دانشگاه لندن اخذ کرد.
در بازگشت به میهن، شبکه ارتباطی میان اساتید متعهد دانشگاه ها و مدارس عا لی را به وجود آورد و به همراه دانشجویان مسلمان، مبارزاتش را علیه رژیم آغاز کرد.
از استادان هسته اولین سازمان ملی دانشگاهیان و مؤسس جامعه اسلامی دانشگاهیان بود. با پیروزی نهضت از سوی شورای انقلاب به سمت وزارت نیرو منصوب گردید و از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود، زندگی سراسر شور و شوقش در هفتم تیر ماه شصت در حال که به لبخند ربوبی لبیک می گفت خاتمه یافت و نامش در دفتر شهادت پر نور ماند.
در سال 1327 در تربت جام زاده شد. در خانواده ای کارگر و مهاجر که از یزد به آنجا آمده بود بزرگ شد و دیپلم طبیعی و فوق دیپلم ریاضی را دریافت کرد و بلافاصله به تدریس در دبیرستان های شهرش پرداخت. در همان ایام انجمن مبارزه با بهائیت را پایه گذاری کرد و در کنار آن صندوق قرض الحسنه المهدی (عج) را به گونه ای آبرومند تأسیس و اداره کرد.
بارها از سوی ساواک مورد هجوم واقع شد و در جریانات انقلاب به عنوان پیشرو و خط دهنده شهرت یافت. با برگزاری نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تربت جام به مجلس رفت و در میثاق خونین به جمع شهدای هفت تیر ماه شصت پوست.
در سال 1309 در تبریز زاده شد. تحصیلات عالی را تا اخذ دکترا در طب ادامه داد سپس در جراحی عمومی تخصص گرفت و خدمات درمانی خود را در اختیار مردم خلخال، آذرشهر، دماوند و میانه قرار داد. در جریان انقلاب با حمایت از مبارزین و شرکت در اعتراض مردم به رژیم ، مشارکت خود را در نهضت اعلام کرد و پس از پیروزی به عنوان مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی، شروع به کار نمود.
اندکی بعد به معاونت امور درمانی وزارت بهداشت برگزیده شد وهمراه شهدای هفت تیر ماه شصت از این جهان فانی به سرزمین شهدای جاوید کوچید.
در سال 1318 در دزفول متولد شد. در خانواده ای روحانی شخصیت گرفت و بعداز تحصیلات ابتدایی به قم رفت و از آنجا برای تبلیغ تفکر سرخ شیعی به سراسر کشور سفر کرد. بارها به علت افشاگری هایش علیه رژیم، ممنوع المنبر شد. با گروه های مبارز، ارتباط تنگاتنگ داشت . دو کتاب «سیمای فداکاران» و «غارهای مهاجر» را به تحریر درآورد. پس از پیروزی انقلاب به شوش رفت و سرپرست کمیته و امام جمعه آنجا شد.
با درایت و توان مدیریتی خاصی در آن منطقه مرزی، تفاوت های قومی و اختلافات گروهی مردم را حل و فصل کرد و سلاحهائی که در جریانات انقلاب به دست مردم افتاده بود جمع آوری و در خدمت توان نظامی سپاه وکمیته در آورد.
پس از مدتی از سوی مردم شوش و اندیمشک به مجلس شورای اسلامی راه یافت. و در شامگاه هفتم تیر ماه شصت به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
در سال 1309 در آشتیان زاده شد.
دروس حوزوی و دانشگاهی را از پی هم فرا گرفت و در حوزه،هم حجره شهید بهشتی و دکتر مفتح بود. دکترای خود را در الهیات تحصیل کرد و به معلمی پرداخت،از بنیان گذاران موسسه فرهنگی قدس و مدیر دبیرستان جهان آرا بود. مبارزاتش را از همان طلبگی شروع کرد و بارها توسط ساواک دستگیر و تعقیب شد.
پیش از پیروزی انقلاب و در 17 شهریور دخترش محبوبه دانش در جریان تظاهرات به شهادت رسید. او بعدازپیروزی انقلاب برای ایجاد تغییر و دگرگونی در مدارس ایرانی خارج از کشور به ترکیه و سپس امارت متحده عربی سفر کرد و در بازگشت، از طرف مردم تفرش و خلجستان به مجلس شورای اسلامی راه یافت . این سرباز امام حسین در هفتم تیر ماه شصت، دل از جهان کند و به دیار آقایش شتافت.
در سال 1319 در تهران متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به ضرورت مبارزه علیه رژیم پی برد و از باسابقه ترین مبارزین انقلاب بود. سی سال تمام در کار تدارک و تهیه امکانات برای مبارزین متعهد و تأمین هزینه اقدامات علیه حکومت جور بود.
بخش اعظم مخارج راه پیمایی های عظیم سال 57 و اغلب خیریه های سیاسی و خدمات اجتماعی را به عهده داشت و بسیار مورد اعتماد شهید بهشتی ، استاد مطهری و آیت الله طالقانی بود. با این همه تمکن مالی هرگز خانه ای برای خود تهیه نکرد و با شروع فعالیت حزب جمهوری، به انجام مسئولیت امور مالی حزب همت گماشت.
نام درخشان این شهید همراه هفتاد تن دیگر در هفتم تیر ماه شصت در آسمان ایران جاودانه شد.
در سال 1337 در نیشابور متولد شد. پدری روحانی و متقی داشت و نخستین درس های علمی و اخلاقی را ازاو آموخت . در 13 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد و کمی بعد به صف طلاب مبارز پیوست.
در تظاهرات روزهای نخست انقلاب شرکت داشت و خطابه های فراوانی در روستاهای اطراف مشهد ایراد کرد . با پیروزی انقلاب به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمد و فعالیت های ارزنده ای در این تشکیلات ارائه داد. این سید عزیز،عاقبت در هفتم تیر ماه شصت به جدش اباعبدالله پیوست و نامش در تاریخ انقلاب درخشان شد.
شرح انفجار بمب
ساعت 30 : 20 روز یکشنبه 7 تیر 1360، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیأت دولت و …) به تدریج به سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران واقع در سرچشمه ی تهران وارد شدند. نوای ملکوتی قرآن کریم در فضای سالن طنین انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعده ی الهی می داد. پس از پایان قرائت قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی آغاز سخن نمود. بحث درباره ی تورم بود، اما عده ای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد:
ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی گیرند، انتخاب شوند. این کلمات که از لبان حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان برقی جهید و نوری خیره کننده و صدایی مهیب برخاست. زمین تکان سختی خورد و دیوارها به شدّت لرزید. در کمتر از ثانیه ای از سالن جز تلی از خاک چیزی باقی نماند. بیش از هفتاد تن از بهترین عزیزان انقلاب، زیر خروارها خاک مدفون شدند و روح فرزندان رشید اسلام و معلمان بزرگ شهادت و ایثار در ملکوت اعلی به پرواز درآمد. همگان ذکر خدا بر لب به سوی وعده گاه الهی رهسپار شدند و بدین ترتیب جنایتی که تاریخ بشری شبیه بدان را در صفحات خود ثبت نکرده و به یاد نداشت، به وقوع پیوست و توحش غربی و نفاق داخلی، همگام با هم به جشن شهادت فرزندان امام خمینی «قدس سره» پایکوبی کردند.
عامل بمب گذاری، منافق نفوذی به نام محمّدرضا کلاهی بود که خود جزء نیروهای خدماتی حزب به حساب می آمد و پس از انفجار موفق به فرار گردید و راهی فرانسه شد.
شهید بهشتی از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)
این پیشامد برای همه ملت ما ناگواربود و اشخاصی که برای خدمت ، خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزاراین کشور بودند اشخاصی بودند که آنقدری که من آنها می شناسم، از ابرار بوده اند . اشخاصی متعهد بوده اند که در راس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشترمی شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متاثرهستم، شهادت ایشان درمقابل اوناچیز است و مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی که بیشترمتعهدند، موثرتردرانقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمت ها، تهمت های ناگوار به ایشان می زدند. ازآقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغل های دولتی، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند . اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند و اینطور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهائی که انحصار طلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند.
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابر قدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.
مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخاراسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش های انسانی ، گوهرهای گرانبهائی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگبهانی از آن وقف نمودند؟ مگرما پیروان پاکان سر باخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگردشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزش انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند؟ مگر دشمن های فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ بگذار این ددمنشان که جز به " من" و " ما" های خود نمی اندیشند و " یأکلون کماتأکل الانعام" عاشقان راه حق را ازبند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند.
ننگتان باد تفاله های شیطان و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخ ها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابر قدرت ها برخاسته است، به خرابکاری های جاهلانه می پردازید.
عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید. شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ ده ها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بی مانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد، نشناخته اید. شما ملتی را که معمولاً در تخت های بیمارستان ها آرزوی شهادت می کنند ویاران را با به شهادت دعوت می کنند، نشناخته اید. شما کوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیت های بزرگ ، صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر می شود، می خواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. توانستید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ی ناسزا و تهمت های ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همه تان بر سربازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می نماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. ملت ایران سرافرازاست که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند.
ملت عزیز! این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق ، گروهی از خلق را گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند . گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بیگناه که بسیارشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می باشی . ما گر چه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادم که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گر چه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که " اشداء علی الکفار رحماء بینهم" بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمربخش به شمار می رفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد.
ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریایی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرت ها و تفاله های آنان با صفی مرصوص ایستاده است و شما درماندگان عاجزرا که درسوراخ ها خزیده اید و نفس های آخررا می کشید به جهنم می فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.
زندگینامه کوتاه شهید دکتر بهشتی
آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی در دوم آبان سال 1307 در محله لومبان اصفهان به دنیا آمد. شهید بهشتی تحصیلات خود را تا پایان سال دوم دبیرستان در آن شهر گذراند. به خاطر علاقه شدیدی که به علوم اسلامی داشت به حوزه علمیه اصفهان وارد شد. دروس علمی را تا اواخر سطوح عالیه در همان حوزه خواند و در سال 1325 راهی حوزه علمیه قم گردید. ایشان پس از طی یک سلسله آموزش ها و کسب فیض از محضر اساتید و مراجع، به خصوص امام خمینی (ره) با عده ای از فضلای حوزه، درس اصول و فقه آیة الله داماد را که مورد علاقه طلاب جوان بود بنیانگذاری کرد. همچنین به همراه دوستان دیگرچون آیة الله شهید مطهری و فقهای دیگر در درس خارج امام خمینی ( ره) حاضر شدند.
شهید بهشتی پس از اخذ دیپلم در سال 1330 دوره لیسانس دانشکده الهیات و معارف اسلامی و همچنین در سال 1338 دوره دکترای این دانشکده را به پایان رسانید. وی از سال 1330 تدریس در دبیرستانهای قم را آغاز کرد و در سال 1333 دبیرستان دین و دانش قم را تاسیس نمود. از جمله خدمات فرهنگی ارزنده شهید بهشتی، می توان ایجاد امکانات آموزش زبان و علوم روز را برای فضلای حوزه علمیه قم نام برد. درهمین رابطه کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم را پایه گذاری کرد. شهید بهشتی در سال 1342 مدرسه علمیه حقانی را تاسیس کرد و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه اقدام به تشکیل گروه تحقیقاتی پیرامون حکومت در اسلام نمود. در همان اوقات توسط سازمان امنیت " ساواک" از قم به تهران انتقال یافت و در سال 1343 در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت کرد و یک سال بعد یعنی در سال 1344 به آلمان عزیمت کرد. در آنجا علاوه بر یک سلسله آموزشها و حرکتها که به طور طبیعی ناشی از اصالت فکری و عمق مغز ایدئولوژیک وی بود به بنیانگذاری گروه فارسی زبان در انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا اقدام کرد.
شهید بهشتی در سال 1349 به تهران بازگشت و جلسات تفسیر قرآن ایجاد کرد . در همین رابطه با همکاری شهید دکتر باهنر و دیگران در آموزش و پرورش مشغول تهیه کتاب تعلیمات دینی مدارس شدند. در آذرماه 1357، ضمن تلاش گسترده ای جهت ایجاد روحانیت مبارز تهران به اتفاق شهیدان استاد مطهری و دکتر مفتح و آیات عظام مهدوی کنی و امامی کاشانی کوشید وجمعی دیگراز علمای مبارز درسراسر ایران به عنوان یک هسته اساسی از آن حمایت کرده و به آن پیوستند. طی سالهای 1329 تا 1332 در دفاع از حکومت ملی دکتر مصدق به همراه روحانیت مبارز از چهره های فعال و کارسازی بود که در به راه انداختن تظاهرات ضد رژیم در اصفهان نقش مهمی داشت.
بهشتی تنها، مرد علم و بیان و قلم نبود بلکه در میدان مبارزه نیز مردانه جنگید. به ویژه ازآغاز قیام امام خمینی (ره) در سال 1341، به همکاری با جمعیتهای مؤتلفه اسلامی برخاست و به عضویت شورای روحانیت آن انتخاب گردید.
او در برگزاری راه پیمایی های عظیم چهارم شوال و تاسوعا و عاشورای 57 نقشی مؤثر داشت. سخنرانیهای پرشور شهید مخصوصاً در روز 16 شهریور در مسجد صاحب الزمان " عج" تحرک فراوانی به مردم داد. هنگامی; که امام (ره) در پاریس بودند، برای تبادل نظر با امام (ره) به آنجا رفت و سپس به فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی ایران برگزیده شد. نقش موثر و رهبری کننده ایشان در آن زمان کاملاً محسوس بود. شهید بهشتی هنگام شهادت علاوه بر رهبری حزب جمهوری اسلامی و عضویت شورای انقلاب، رئیس دیوان عالی کشور نیز بود
اسامی شهدا ومصدومین فاجعه هفتم تیر
ساعت 30 : 20 روز یکشنبه 7 تیر 1360، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیأت دولت و …) به تدریج به سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران واقع در سرچشمه ی تهران وارد شدند. نوای ملکوتی قرآن کریم در فضای سالن طنین انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعده ی الهی می داد. پس از پایان قرائت قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی آغاز سخن نمود. بحث درباره ی تورم بود، اما عده ای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد:ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی گیرند، انتخاب شوند. این کلمات که از لبان حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان برقی جهید و نوری خیره کننده و صدایی مهیب برخاست. زمین تکان سختی خورد و دیوارها به شدّت لرزید. در کمتر از ثانیه ای از سالن جز تلی از خاک چیزی باقی نماند. بیش از هفتاد تن از بهترین عزیزان انقلاب، زیر خروارها خاک مدفون شدند و روح فرزندان رشید اسلام و معلمان بزرگ شهادت و ایثار در ملکوت اعلی به پرواز درآمد. همگان ذکر خدا بر لب به سوی وعده گاه الهی رهسپار شدند و بدین ترتیب جنایتی که تاریخ بشری شبیه بدان را در صفحات خود ثبت نکرده و به یاد نداشت، به وقوع پیوست و توحش غربی و نفاق داخلی، همگام با هم به جشن شهادت فرزندان امام خمینی «قدس سره» پایکوبی کردند.عامل بمب گذاری، منافق نفوذی به نام محمّدرضا کلاهی بود که خود جزء نیروهای خدماتی حزب به حساب می آمد و پس از انفجار موفق به فرار گردید و راهی فرانسه شد.
اسامی شهدای انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی
1- آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی – رییس دیوان عالی کشور
2- رحمان استکی – نماینده ی مردم شهرکرد
3- دکتر سید محمد باقری لواسانی – نماینده ی مردم تهران
4- دکتر سید رضا پاک نژاد – نماینده ی مردم یزد
5- علیرضا چراغ زاده دزفولی – نماینده ی مردم رامهرمز
6- حجت الاسلام غلامحسین حقانی – نماینده ی مردم بندرعباس
7- حجت الاسلام محمد علی حیدری – نماینده ی مردم نهاوند
8- حجت الاسلام سید محمد تقی حسینی طباطبایی – نماینده ی مردم زابل
9- عباس حیدری – نماینده ی مردم بوشهر
10- دکتر سید شمس الدین حسینی نایینی – نماینده ی مردم نایین
11- سید محمد کاظم دانش – نماینده ی مردم شوش و اندیمشک
12- علی اکبر دهقان – نماینده ی مردم تربت جام
13- دکتر عبدالحمید دیالمه – نماینده ی مردم بوشهر
14- حجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتیانی – نماینده ی مردم تفرش و آشتیان
15- حجت الاسلام سید فخر الدین رحیمی – نماینده ی مردم ملاوی لرستان
16- سید محمد جواد شرافت – نماینده ی مردم شوشتر
17- میربهزاد شهریاری – نماینده ی مردم رودباران
18- حجت الاسلام محمد حسین صادقی – نماینده ی مردم درود و ازنا
19- دکتر قاسم صادقی – نماینده ی مردم مشهد
20- حجت الاسلام سید نور الله طباطبایی نژاد – نماینده ی مردم اردستان
21- حجت الاسلام حسن طیبی – نماینده ی مردم اسفراین
22- سیف الله عبدالکریمی – نماینده ی مردم لنگرود
23- حجت الاسلام عبدالوهاب قاسمی – نماینده مردم ساری
24- حجت الاسلام عمادالدین کریمی – نماینده ی مردم نوشهر
25- حجت الاسلام محمد منتظری – نماینده ی مردم نجف آباد
26- عباسعلی ناطق نوری – نماینده ی مردم نور
27- مهدی نصیری لاری – نماینده ی مردم لارستان
28- حجت الاسلام علی هاشمی سنجانی – نماینده ی مردم اراک
29- دکتر حسن عباسپور – وزیر نیرو
30- دکتر محمد علی فیاض بخش – وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور
31- دکتر محمود قندی – وزیر پست و تلگراف و تلفن
32- موسی کلانتری – وزیر راه و ترابری
33- دکتر جواد اسد اله زاده – معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی
34- عباس ارشاد - معاون دفتر آموزش سازمان بهزیستی
35- مهدی امین زاده – معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی
36- محمد صادق اسلامی – معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت بارزگانی
37- مهندس محمد تفویضی زواره – معاون وزارت راه و ترابری
38- دکتر هاشم جعفری معیری – معاون امور مالی وزارت بهداری
39- ایرج شهسواری – معاون وزارت آموزش و پرورش
40- عباس شاهوی – معاون وزارت بازرگانی
41- دکتر حسن عضدی – معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی
42- حبیب الله مهمانچی – معاون امور پارلمانی و هماهنگی وزارت کار
43- غلامعلی معتمدی – معاون رفاه تعاون وزارت آموزش و پروش
44- سید کاظم موسوی – معاون وزارت آموزش و پرورش
45- حسن اجاره دار (حسنی) – عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و سردبیر نشریه ی عروة الوثقی
46- عباس ابراهیمیان – عضو حزب جمهوری اسلامی
47- حجت الاسلام علی اکبر اژه ای – عضو دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی
48- علی اصغر آقا زمانی – عضو حزب جمهوری اسلامی
49- محمود بالاگر – عضو حزب جمهوری اسلامی
50- حسن بخشایش – عضو حزب جمهوری اسلامی
51- محمدپور ولی – عضو حزب جمهوری اسلامی
52- رضا ترابی – عضو حزب جمهوری اسلامی
53- مهندس مهدی حاجیان مقدم – مسؤول آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی
54- محمد خوش زبان – عضو حزب جمهوری اسلامی
55- علی درخشان – عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
56- جواد سرافراز – عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
57- حجت الاسلام حسین سعادتی – عضو حزب جمهوری اسلامی (مسؤول آموزش شهرستان ها)
58- حبیب الله مهدی زاده طالعی – عضو حزب جمهوری اسلامی
59- سید محمد موسوی فر – عضو حزب جمهوری اسلامی
60- محسن مولایی – عضو حزب جمهوری اسلامی
61- جواد مالکی – عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
62- حجت الاسلام عبدالحسین اکبری مازندرانی ساروی – عضو هیأت پنج نفره ی کشاورزی منطقه ی مازندران
63- مهندس حسین اکبری – مدیرعامل بانک کشاورزی
64- مهندس هادی امینی – عضو واحد مهندسین حزب مهندسین اسلامی
65- سید محمد پاک نژاد – عضو هیأت مدیره ی چوب و کاغذ
66- محمد رواقی – مدیر شرکت فرش ایران
67- مهندس توحید رزمجو – عضو هیأت مدیره ی گروه صنعتی ملی
68- علی اکبر سلیمی جهرمی – دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی
69- جواد سرحدی – مدیرعامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا
70- محمد حسن محمد عینی
71- حبیب مالکی – فرماندار ایرانشهر
72- مهندس محمد علی مجیدی – مشاور عمرانی وزارت کشور
اسامی مجروحان حادثه هفتم تیر
1- علی اصغر باغانی – نماینده ی سبزوار
2- بهرام تاج گردون – نماینده ی گچساران و کهکیلویه
3- ایرج صفاتی دزفولی – نماینده ی آبادان
4- مرتضی فضلعلی – نماینده ی گرمسار
5- اسماعیل فردوسی پور – نماینده ی فردوس و طبس
6- سید محمد کیاوش – نماینده ی اهواز
7- محمد مروی سماورچی – نماینده ی طرقبه و چناران
8- مرتضی محمودی – نماینده ی قصر شیرین
9- قدرت اله نجفی – نماینده ی شهرضا
10- حسین کاظم زاده اردبیلی – وزیر بازرگانی
11- سید جلال سعادتیان – معاون وزارت بهداری
12- مسعود صادقی – معاون وزارت بهریستی
13- محمد حسن اصغرنیا – استاندار سمنان
14- حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری – (سردبیر روزنامه جمهوری)
15- مسعود موسوی – کارمند حزب جمهوری
16- علی موسوی – کارمند حزب جمهوری
17- محمود جمالی – کارمند حزب جمهوری
18- زین العابدین رییسی – کارمند حزب جمهوری
19- حیدرعلی علیزاده – کارمند حزب جمهوری
20- هدایت عبدی – کارمند حزب جمهوری
21- دانش مهر – کارمند حزب جمهوری
22- مسعود صادقی آزاد – کارمند نخست وزیری
23- ابراهیم عبدی – واحد دانشجویی حزب جمهوری
24- محمد غریب – واحد دانشجویی حزب جمهوری
25- مهدی فاضلی – واحد دانشجویی حزب جمهوری
26- ابراهیم فردوسی - واحد دانشجویی حزب جمهوری