میرزا محمد فیض قمی، آثار میرزا محمد فیض قمی،
منبع: تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، صفحه 406
آیت الله العظمی حاج آقا میرزا محمد فیض، فرزند ادیب نامی میرزا علیاکبر فیض قدس سره یکی از اعاظم فقها و از اکابر علمای طراز اول در قرن چهاردهم هجری میباشد. گرچه مرحوم آیت الله فیض از نظر مرجعیت عامه و تقلید عمومی مردم، در حد دیگر فقهای بزرگ یاد شده در این کتاب نبودهاند، ولی از آن جایی که آن مرد بزرگ الهی و فیض آثار، در احیا و ابقا حوزه علمیهقم نقش اساسی و حق بزرگی بر جامعه علمی و اسلامی ما دارند، به عنوان ادا بخشی از حقوق شرعی وی، به شرح حال مختصری از آن مرد علم و فضیلت میپردازیم باشد که شرح حال تفصیلی او را در ذیل کتاب «علمای معاصرین مرحوم خیابانی» آورده باشیم.
مرحوم حاج ملا علی واعظ خیابانی در کتاب علمای معاصرین در شان ایشان مینویسد: «حضرت آیت الله آقا میرزا محمد فیض قمی یکی از اعاظم علمای طراز اول و دارای شاخصیت تامه و مقبولیت عامه و مرجعیت کاملهاند. ولادت ایشان در سال 1293 هـ.ق در قم رخ داده است آن گاه مقدمات و سطوح را در قم تحصیل، و سپس برای تکمیل تحصیلات عالیه به تهران مهاجرت نموده و از محضر آیت الله آقای حاج میرزا حسن آشتیانی صاحب حاشیه بر رسائل تحصیل فقه و اصول و نزد آیت الله میرزا محمود قمی و آقای آقا شیخ علی رشتی تحصیل حکمت و عرفان نموده است، و در سال 1317 هـ.ق به نجف اشرف عزیمت و از محاضر درس آیات عظام: آیت الله آخوند خراسانی، و آیت الله سید محمدکاظم یزدی استفادهها نموده است. پس از بهرهگیری کافی از دروس فوق، جهت سیر دقایق افکار حضرت آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم) به سامرا هجرت نمودهاند ضمن تحصیل از محضر مبارک ایشان، در شمار اعاظم تلامذه آن بزرگوار درآمدهاند، و یکی از مدرسین نامی آن حوزه قرار گرفتهاند به همین جهت فوقالعاده مورد توجه و عنایت خاص استاد بزرگوار خود واقع شدهاند در همان زمان در احتیاطات مطلق، خود برخی از مقلدین خویش را به ایشان ارجاع فرمودهاند پس از مراجعت به قم هم هر کس از اهالی قم و ساوه و اطراف آن، که از حضرت آیت الله شیرازی سؤال مینمودند، که احتیاطات مطلق شما را به کدام یک از علما مراجعه نمائیم؟ معظمله ایشان را معرفی میفرمودند.
آیت الله فیض پس از تکمیل معلومات و فوز به مقام عالی اجتهاد، در سال 1333 هـ.ق به قم مراجعت فرموده و از مسئولین و بزرگان آن بلده طیبه به شمار آمدند ایشان جهت تربیت طلاب علوم دینی کمر همت بست و مدرسه فیضیه را که بسیاری از حجرات آن انبار علاف، بقال و کسبه شده بود، از ید غاصبین و متصرفین انتزاع، و مسکن طلاب علوم دینی نمود و خود در آن مدرسه به تدریس اشتغال ورزید و برای توسعه اداره علمیه آن، خود را نیازمند معاونت و کمک دید، تا بالاخره در سال 1340 هـ.ق از آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که تا آن وقت در شهر اراک متوقف بودند، درخواست مهاجرت فرمود، و ایشان نیز با تمهیدات فراوان وارد قم شد و برای مزید تجلیل ایشان، مسجد بالاسر را که محل نماز ایشان بود، به آیت الله حائری واگذار، و خود هم چند ایامی به ایشان اقتدا ورزیدند، و روز به روز در تقویت و رونق بخشیدن به حوزه علمیه قم کوشید، به حدی که آن را تا حد همسویی و رقابت با حوزه علمیه نجف رساندند، و از سال 1355 هـ.ق که آیت الله حائری رحلت نمود، با عزمی راسخ و با اعانت سایر اعاظم دانشمندان قم، حوزه علمیه قم را حفظ نمودند».[1]
اصرار در مهاجرت:
گویند این مرد بزرگ به آیت الله حائری که جهت زیارت قبر شریف حضرت معصومه سلام الله علیها آمده بود، و تصمیمی بر اقامت نداشتند، عرض کردند: مگر این قمیهانباشند که وقتی دعبل خزاعی، جبه اعطایی امام رضا علیه السلام را که به قم آورد، و به هر قیمت بالایی که گفتند حاضر به فروش نبود، ولی در خارج شهر عدهای از جوانان از چنگش درآوردند؟ مرحوم آیت الله حائری فرمودند بودند: او جبه امام را داشت، به من چه ارتباط پیدا میکند؟ ایشان گفته بودند: شما هم علم امام علیه السلام را دارید.
شاگردان:
حوزه پربرکت و پرفیض ایشان فارغ التحصیلان متعددی را تحویل جامعه داد، تنی چند از این علما عبارتند از:
ترویج برای خدا:
گویند معظمله از آیت الله بروجردی رحمه الله علیه که پس از مؤسس بزرگوار، پرچمدار و زعیم حوزه بود، بسیار ترویج و تبلیغ مینمود برخی به ایشان اعتراض میکنند و میگویند شما که خود صاحب فتوی و مرجع تقلید هستید، برای چه از آقای بروجردی ترویج میکنید؟ در جواب میفرمایند: اگر کار برای خدا است، ما باید از کسی که فعلا علمدار است، و حوزه را حفظ میکند ترویج کنیم، و اگر برای غیرخداست، من اهلش نیستم.
تالیفات:
تالیفات مرحوم فیض عبارت است از:
اخلاف شایسته:
از آن مرحوم علاوه بر آثار علمی و تالیفی، چند خلف صالح برجای مانده است که هر کدام در شغل و موقعیت خود منشا خدمات اسلامی و انسانی بوده و هستند:
مرحوم فیض چهار داماد داشتند که تنها حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس مستقیم از میان آنان در کسوت روحانیت بود.
رحلت:
ایشان پس از عمری تلاش و کوشش در راه خدا، در دهه آخر جمادی الاول سال 1370 هـ.ق، در حال نماز وقتی دستها را به دعا برداشته بود، و «الهی عاملنا بفضلک» را میگفت، دارفانی را وداع گفت آیت الله بروجردی بر پیکر او نماز خواند و در ایوان طلایی صحن عتیق مدفون گردید.
عزاداری سراسری در کشور اقامه شد از جمله در تهران از سوی دربار در مسجد شاه 15 اسفند 1329 هـ.ش مجلس ترحیمی برگزار گردید در این مجلس ترحیم وقتی علی رزمآرا نخست وزیر وقت برای شرکت وارد صحن مسجد شده بود، نزدیک حوض ناگهان هدف گلولههای تیر فدائیان اسلام قرار گرفت و مقتول گردید.[2]